قربانی از اینجا، قربانی از آنجا

به مناسبت عید قربان

در ماجرای حضرت ابراهیم (ع) و دستور به او برای قربانی فرزندش، رمزهای فراوانی وجود دارد. یکی از آنها این است که باید قربانی «از خودت» باشد. او باید پاره تن خود را به قربانگاه ببرد و گرنه «قربانی کردن دیگری» هنری نیست. ابراهیم خلیل با این آزمون، شایسته امامت گردید تا سپس از دیگران هم  قربانی بخواهد. تفاوت اولیای دین با رجال سیاسی در همین جاست: پیامبران «از خود» قربانی «میدهند» و سیاستمداران «از مردم» قربانی «میگیرند». چه اینکه اباعبدالله الحسین(ع) از خود قربانی آورد و اصحاب را آزاد گذاشت، در حالیکه یزید و عبیدالله خود نشستند و مردم کوفه را به زور برای قربانی شدن اعزام کردند. دنیاطلبان  بر لاشه های مردم خود بالا میروند تا نشان دهند که قهرمانند، دیگران را به میدان میفرستند تا ثابت کنند که انقلابی اند، آنان را روانه شِعب میکنند تا بگویند که اهل مقاومتند و آنان را بچوبه دار میاویزند تا ژست مبارزه با فساد بگیرند. این در حالی است که هرگز خودشان و اطرافیانشان قربانی نمیشوند. چرا که پیوسته در حصار امن قرار داشته و از خطر به دورند.    اگر مردم در خانه های ناامن ساکنند و زیر آوار قرار میگیرند و قربانی میشوند، آنان در مستحکمترین پناهگاهها سکونت دارند واگر مردم با پرنده های ناامن سفر میکنند و قربانی میدهند، آنان از بالاترین امنیت پرواز برخوردارند واگر مردم با استفاده از داروی بی کیفیت و کمبود امکانات درمانی، قربانی میدهند، آنان از بهترین تجهیزات و امکانات دارویی استفاده میکنند و اگر مردم مورد حسابرسی قرار میگیرند و به عنوان فساد و اختلاس قربانی میشوند، آنان به هیچ کس حساب پس نمیدهند و از هفت دولت آزادند.  و این است فرق قربانی از خود و از اینجا (نزدیک) با قربانی از دیگران و از آنجا(دور).   قربانی از اینجا  اینگونه است: روز عید قربان بود و در این روز زنان از زیورالات خود استفاده میکردند. ام کلثوم دختر امیرالمومنین از زیورهای گرانبها بهره ای نداشت، تصمیم گرفت یگ قطعه زینتی از بیت المال عاریه بگیرد و مراسم روز عید را با آن بگذراند. ابورافع که خزانه دار حضرت بود، پیشنهاد او را پذیرفت و با مسئولیت و ضمانت خود، آن قطعه را سه روزه به عاریت داد. پس از آن، امیرالمومنین(ع)، آن زیور را بگردن دخترش دید و دانست که از کجا آمده و ماجرا از دختر پرسید. ام کلثوم گفت: برای روز عید از خازنه بیت المال امانت گرفته ام. امام به دنبال ابورافع فرستاد و به او فرمود: آیا به مسلمانان خیانت میکنی؟ خزانه دار گفت: هرگز، پناه به خدا! امام فرمود: پس چگونه قطعه ای از بیت المال را بدون اذن من و رضایت مردم، عاریه داده ای؟! ابورافع گفت که بدرخواست دختر شما و با ضمانت خودم، آن را امانت داده ام. امام دستور داد تا فورا آن را باز پس گیرد و به محلش برگرداند و اگر چنین کاری را تکرار کند، او را مجازات خواهد کرد و به دختر خود فرمود: اگر عاریه مضمونه نبود، تو اولین زن هاشمی بودی که دستت را بعنوان سرقت قطع میکردم . و در حالیکه دختر، کار خود را توجیه میکرد که دختر امیرالمومنین برای استفاده از این زیور از دیگران سزاوارتر است، پدر او را تهدید کرد و گفت: خود را از حق دور مکن، آیا در این روز عید، همه زنان مهاجر میتوانند با چنین زینتی خود را بیارایند؟! «أ کلّ نساء المهاجرین تتزین فی هذا العید بمثل هذا»(التهذیب، ج۱۰، ص۱۵۲) این حدیث  را شیخ طوسی با سند آورده و نجاشی هم سند خود را به آن ذکر کرده و ملامحمدتقی مجلسی حکم به اعتبار آن کرده است(روضه المتقین، ج۱۰، ص۲۳۴) بعلاوه در منابع اهل سنت نیز این روایت نقل شده است و مجموعا مورد اطمینان است. البته تحلیل این سخن امیرالمومنین -اگر عاریه مضمونه نبود دست دخترم را قطع میکردم - برای عده ای از فقها سخت و دشوار آمده است. محمدباقر مجلسی میگوید: سرقت از حرز نبوده تا جای قطع ید باشد. فاضل هندی هم از جهت شرکت ام کلثوم در اموال بیت المال او را مستحق حد سرقت ندانسته و آیت الله گلپایگانی متحیر است که با فرض سرقت، باید دست ابورافع قطع شود نه دست ام کلثوم زیرا ام کلثوم که سارق نبوده و .... ممکن است برای فقیهی که میخواهد به اتکای این روایت فتوا دهد و حکم سنگینی مثل قطع دست را از آن استنباط کند، برخی زوایای تاریخی این قضیه روشن نباشد و او بر اساس احتمالات نظر دهد مثل صاحب کشف اللثام (ج۱۰، ص ۵۹۸) و چه بسا مانند صاحب جواهر، این مضمون را بپذیرد و روایت را مطابق قاعده دانسته و دزدی از بیت المال را موجب حد بداند (ج۴۱، ص۴۸۵) ولی مهم تر از این ریزه کاریهای فقهی، اصل مفاد روایت است که کاملا روشن بوده و هیچ ابهامی ندارد. آیا شکی وجود دارد که امام در مقابل امتیازخواهی فرزندش بسختی برخورد کرد؟ آیا تردیدی وجود دارد که از نظر موازین فقهی، از دختر گناهی سر نزده است؟آیا کاملا روشن نیست که چرا امام(ع)  با دخترخود برخورد میکند و اجازه نمیدهد زینت عاریه ای داشته باشد؟   آری امیرالمومنین(ع) اگر فساد را در «آنجاها» هم میدید و بسراغ دورترین نقاط میرفت و در مبارزه با آن کاملا موفق بود، بدلیل آن بود که میتوانست فساد را در «اینجاها» ببیند و بدون مسامحه با آن برخورد کند. او آماده بود تا «از خود» قربانی کند، از اطرافیان خود، از بنی هاشم، از حزب خود!  نه اینکه از دیگران «برای خود» قربانی بگیرد.