رابطه حق تعیین سرنوشت با حق حاکمیت الهی

گزارش سخنرانی در پیش همایش امام خمینی و حقوق مردم

رابطه حق تعیین سرنوشت با حق حاکمیت الهی   استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه بیانات مکرر امام در مورد حق تعیین سرنوشت مردم نشان از جدیت مساله و پذیرفته شدن آن در مبانی فقهی و اصولی ایشان دارد، تاکید کرد: هنگام تدوین قانون اساسی و بعد از آن عده ای بنای بر تعارض گذاشتند و گفتند این حق را ما نمی شناسیم. تا اینکه بعدا در صدد توجیهاتی برآمدند و حق تعیین سرنوشت را از  مضمون و محتوای خودش تخلیه کردند و جنبه شکلی صرف به آن دادند. هیچ کدام از این موارد با اصول و مبانی اندیشه امام سازگار نیست. به گزارش جماران، حجت الاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی در پیش همایش بین المللی حقوق و حکومت دینی در اندیشه امام خمینی(س) در سخنرانی خود با موضوع «حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت دینی در اندیشه امام خمینی(س)» اظهار کرد: درمیان همه حقوق آنچه که دریک نظام دینی بخصوص بر مبانی فقهی و کلامی شیعی با چالش مواجه است مساله حق تعیین سرنوشت است. درباره حقوق دیگر موارد متعددی را می توان از کتاب و سنت ارائه کرد که موضع موافق را نشان دهد، اما بر اساس مبانی کلامی و فقهی ما که در زمان حضور امام معصوم صورت گرفته است و نیز در زمان غیبت چگونه می توان از حق تعیین سرنوشت دفاع کرد؟ وی با اشاره به رویکرد متفاوت درباره برخورد با مساله حق تعیین سرنوشت، افزود: عده ای حق تعیین سرنوشت را اصل قرار داده اند و در برابر آن حق حاکمیت الهی را منکر شده اند. عده ای هم بر عکس اصل را بر حق حاکمیت الهی قرار داده اند و اساسا برای بشر چیزی به عنوان حق تعیین سرنوشت قائل نیستند. سروش محلاتی ادامه داد:  اگر گروهی این 2 حق را باهم مطرح می کنن؛ یعنی هم حق الهی و هم حق بشر برای تعیین سرنوشت را مطرح می کنند باید نشان دهند بین آسمان و زمین چه ارتباطی می تواند برقرار باشد. شاید برای اولین بار که به صورت جدی با این مساله مواجه و درگیر شدیم، سال 58 و مقارن با تدوین قانون اساسی بود. اصلی با عنوان حاکمیت ملی پیش بینی شده بود، عده ای از علما این مساله را مطرح کردند. اولین کسی که اعتراض کرد شهید هاشمی نژاد بود. ایراد او این بود قبلا اصل 5 قانون اساسی را درباره ولایت فقیه تصویب کردیم. دیگر جایی برای این اصل را باقی نمی ماند که خداوند انسان را بر سرنوشت خودش حاکم قرار داده است. وی با بیان اینکه هیچ اصلی به اندازه حق حاکمیت چالش برانگیز نبوده است، خاطرنشان کرد: آخرین مواردی که در این مورد در جلسه تدوین قانون اساسی مطرح شد این بود که آزادی انسان برای تعیین سرنوشت خود آزادی تکوینی است یا آزادی تشریعی است؟! اگر مقصود آزادی تشریعی است قبلا گفته شده و مشخص شده است که حاکمیت بر سرنوشت انسان ها از نظر امامت و رهبری معین شده است. مساله در اختیار انسان نیست. چالش های مختلفی که وجود داشت همه بر این تعارض تاکید می کرد. بالاخره با دفاعی که از این اصل داشتند، با وجود آرای مخالف اجمالا تصویب شد. ما آن موقع با این مساله درگیر شدیم و حال با گذشت بیش از 30 سال همچنان به قوت خود باقی است. استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه من بر خلاف کسانی که می پندارند که مساله تعیین سرنوشت و انتخابات نزاعی سیاسی است، معتقدم این نزاع ها ریشه های جدی فقهی دارد، افزود: تا وقتی که آن ریشه ها حلاجی نشود و به تفاهمی نرسیم نمی توانیم از این مشکلات برهیم. وی با اشاره به منابع فقهی و آراء فقهای شیعه در مورد حق حاکمیت، تصریح کرد: فقهای ما اصل حاکمیت الهی را پذیرفته اند. مرحوم نراقی در عناوین بحث ولایت را از همین جا آغاز می کند. « احدی بر احدی ولایت ندارد و ولایت از آن خدا است» وقتی سراغ آثار امام خمینی(س) به خصوص کشف الاسرار می رویم؛ در بحث اجتهاد و تقلید وقتی شئون فقیه را مورد بررسی قرار می دهند، باز از همین مبنا شروع می کنند که احدی بر احدی ولایت ندارد و ولایت از آن خداست. خدا ولایت را اینگونه تعیین کرده است که ابتدا پیامبر اکرم سپس ائمه (ع) و بعد هم فقیه جامع الاشرایط ولایت دارد. این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه بحث به نگاه امام خمینی(س) به مقوله حق تعیین سرنوشت پرداخت و گفت: در دوره نهضت انقلاب اسلامی، بحثی تحت عنوان حق تعیین سرنوشت برای مردم توسط امام به طور مکرر مطرح می شود؛  آیا امام از آن مبنای فقهی که پیش از آن مطرح کرده بودند، عدول کرده بود؟ آیا امام از مبانی فقهی خود  فاصله گرفته بود؟ فضای سیاسی دارد مساله ای را برای خود او که به لحاظ اصولی پذیرفته شده نیست، مطرح می کند و جهت آن این است که نسبت به مخالفان جنبه جدل دارد. باید مردم بتوانند در جریان نهضت سرنوشت خود را خود تعیین کنند و یا نه؟ آیا این یک استدلال واقعی است؟ اگر چنین است سازگاری آن با مبنای گذشته چیست؟ وی ادامه داد: در جریان تدوین قانون اساسی برخی از فقها این معما را غیرقابل حل می دانستند. از کسانی که در این مورد سوال شده است و نظر داده اند، حضرت آقای مصباح هستند. برخی معتقدند این امر جنبه سلبی دارد، نه جنبه ایجابی. ناظر به اثبات نیست که چه کسی حق حاکمیت دارد. جنبه سلبی، یعنی اینکه هیچ گروه و طبقه ای حق ندارد به خود حق حاکمیت قائل باشد و کاری ندارد حق حاکمیت برای دیگران چگونه باید باشد. برخی معتقدند که این یک حق عرفی است که مطرح شده است. نظر دیگری هم مطرح شده است؛ که مسائلی که در فرمایشات حضرت امام مطرح شده، جنبه های سیاسی دارد و کاربردی در مقطعی خاص داشته تا مردم را به صحنه انقلاب بیاورد و نهضت را به وسیله این شعارها گرم نگه دارد. سروش محلاتی با بیان اینکه این توجیهات با فرمایشات امام ناسازگار است، تصریح کرد: امام در زمینه حق تعیین سرنوشت بسیار صریح ، گویا و مستدل است. ایشان مساله را نه عرفی، بلکه عقلی می داند. در ضمن مساله را سلبی نمی داند و ایجابی می داند. در مبحث انتخابات سراغ حق تعیین سرنوشت بوده اند. وی با استناد به بخش های از بیانات امام خمینی بحث خود را ادامه داد و گفت: امام در جایی می فرمایند: « این ملت - هر ملتی - حق دارد خودش تعیین کند سرنوشت خودش را. این از حقوق بشر است که در اعلامیه حقوق بشر هم هست.  » (صحیفه امام، جلد 3، صفحه 503) یا در جایی دیگر می فرمایند: «از حقوق اولیه هر ملتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد». (صحیفه امام، جلد4، صفحه 366) این سلبی نیست کاملا ایجابی است. به گفته این استاد حوزه و دانشگاه، امام در جایی دیگر می فرمایند: « قانون این است، عقل این است، حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی به دست خودش باشد، هر ملتی سرنوشتش به دست خودش باشد...» (صحیفه امام جلد5، صفحه 508) اینجا استناد به مبنای عقلی می کنند که سرنوشت هر آدمی و هر ملت به دست خودش باشد. ایشان انتخابات و تعیین وکلا و رئیس جمهور را توسط مردم اصل قرار می دهند. این تعبیرات نشان می دهد مساله حق تعیین سرنوشت، نه شعار است و نه جنبه استفاده تبلیغاتی و نه جنبه سلبی دارد. وی با بیان این نکته که بیانات مکرر امام در مورد حق تعیین سرنوشت مردم نشان از جدیت مساله و پذیرفته شدن آن در مبانی فقهی و اصولی امام دارد، تاکید کرد: هنگام تدوین قانون اساسی و بعد از آن عده ای بنای بر تعارض گذاشتند و گفتند این حق را ما نمی شناسیم. تا اینکه بعدا در صدد توجیهاتی برآمدند و حق تعیین سرنوشت را از  مضمون و محتوای خودش تخلیه کردند و جنبه شکلی صرف به آن دادند. هیچ کدام از این موارد با اصول و مبانی اندیشه امام سازگار نیست. این محقق و استاد حوزه و دانشگاه در بخش دیگری از سخنرانی خود با اشاره به چالش های جمع کردن حق الهی حاکمیت و حق تعیین سرنوشت در دیدگاه برخی هنگام تدوین قانون اساسی، اظهار کرد: شهید بهشتی وقتی در این موارد با اعتراض هایی مواجه می شد، استدالالی که مطرح می کردند این بود که فاصله بین تعیین و تحمیل سرنوشت را با حق تعیین سرنوشت مشخص می کردند. حتی در زمان حضور امام معصوم که تعیین سرنوشت توسط خداوند صورت می گیرد مجوزی برای تحمیل نیست. پس از تعیین و وقتی که نوبت به مردم می رسد که سرنوشت مردم دست خودشان است آزادانه زمینه حاکمیت را برای امام فراهم می کنند. این نقش در زمان غیبت وسیع تر و گسترده تر و مؤثرتر خواهد بود؛ چون آنجا نصب بر شخص است و اینجا نصب بر عنوان است. قطعا باید جایگاه این باشد که مردم خود بفهمند ، خود تشخیص دهند و  بپذیرند و  بعد نوبت به تحقق حکومت اسلامی بر جامعه اسلامی می رسد. سروش محلاتی با بیان این که ما باید به آغاز انقلاب برگردیم، عنوان کرد: بسیاری از اصول و مبانی که حالا مورد تردید قرار می گیرد، باید مورد بازخوانی قرار گیرد. باید نسلی که آن سال ها نبوده اند و درک نکرده اند بدانند این مبانی با چه خون دل هایی تصویب و تثبیت شده است. تا بدانیم چه رنج ها در این مسیر برده شده است و قدرش را بشناسیم و ارزش لازم را برای آن قائل شویم.