پایانی بر مباحث «دین ادب آموز و دینداران ادب گریز» + گزارش شفقنا

ماه مبارک رمضان ۹۸ - مسجد حظیره یزد
ماه مبارک به نیمه رسید و برنامه سخنرانی در مسجد حظیره یزد به پایان. موضوع بحث «ادب» بود. گمان نمیکردم در جامعه دینی ما در برابر طرح چنین موضوعی مقاومت وجود داشته باشد و کسی در بداهت و ضرورت آن تردید کند. ولی بازخوردهای بحث نشان میداد که ادب برای عده ای (هر چند اندک) ناشناخته است. آنها را جوری بار آورده اند که اگر برایشان از «المیزان» بخوانی که انبیاء در برابر دشنامها هرگز بی ادبی نکرده و ناسزا نگفته اند، باور نمیکنند! «فانک لاتجد فیما حکی من اقوالهم مع العتاة و الجهلة ان یخاطبوهم بشئ مما یسوئهم او شتم او اهانه و قد نال منهم المخالفون بالشتم و الطعن و الاستهزاء»(ج۶، ص۲۹۷)
و اگر بگویی که هجو و استهزاء، حتی نسبت به دشمنان ناپسند است، میگویند که پیامبر به حسان فرمود که مشرکان را سبّ کند و اگر آن ماجرا را توضیح دهی که آن هجو (بر فرض صحت نقل) ابتدایی نبوده و فقط برای اسکات هجوکنندگان بوده، میگویند برای ما اینجور نگفته اند و بزرگان بصورت مطلق ما را به آن تشویق کرده اند.
اگر بگویی پیامبر(ص)، اهل سبّ آلهه مشرکان نبوده، روایت می آورند که چنین اتفاقی افتاده با اینکه علامه در المیزان (ج۷،ص۵۲۴) این نقل تاریخی را رد کرده و برخلاف شخصیت اخلاقی پیامبر میداند ولی متاسفانه آنها اهل مراجعه به منابع علمی نیستند و دینشان را از عالمان عوام زده و یا سیاست زده میگیرند.
اگر بگویی ادب در تعریف و تمجید از اصحاب قدرت نیست و امیرالمومنین(ع) از آن نهی فرموده و حتی برای خودش هم مجاز ندانسته(خطبه ۲۱۶) میگویند: حالا وضع فرق کرده و در برابر دشمن این کار ضروری است. انگار آن روز که حضرت به مالک اشتر فرمود نگذار مردم ثنای تو را بگویند: «رضهم علی ان لایطروک»(عهدنامه) معاویه در کار شرارت و دشمنی نبود!
وقتی میگویی شهید بهشتی اجازه دست بوسی نمیداد و میگفت با این کار دیگران را خراب میکنید و «روی هیچ کس بعنوان موجودی خرابی ناپذیر حساب نکن» (کتاب حق و باطل) میگویند فلانی و فلانی که اجازه میدهند پس چی؟ انگار عمل شخص میتواند یک استدلال عقلایی و اخلاقی را نقض کند!
وقتی میگویی در زمان جنگ هم دشنام گویی روا نیست، هرچند قتال روا باشد و استدلال میکنی به کلام امیر المومنین(ع) که در صفین حجر بن عدی را از سبّ شامیان منع کرد و فرمود از خدا بخواهید که خون ریزی وجود نداشته باشد(خطبه ۱۹۷) میگویند: کدام فقیه به آن کلام استناد کرده و بر طبق مضمون آن نظر داده؟ این مطالب «معرض عنها» ست و حتی در وسائل الشیعه و بلکه مستدرک هم نقل نشده! اینجا باید با شرمندگی سرت را زیر بیاندازی و سکوت کنی!
آری؛ اگر ما به منطق قرآن متعهد بودیم، در تربیت دینی از ادب آغاز میکردیم و سپس سراغ عبادت و سیاست و.. میرفتیم در قران اول (تواضع وتحمل) است: «وعبادالرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما» پس از آن (شب زنده داری): «یبیتون لربهم سجدا» و پس از آن .... ولی حرف اول در مدرسه در آغاز طلبگی یا نماز شب است یا تبری از دشمنان اهل بیت و یا انقلاب و نظام. و از این روش تربیت چه پایانی انتظار میرود؟
والبته ادب بر دولت و قدرت هم مقدم است، چه اینکه خداوند اول رسول خود را با ادب «خذالعفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلین» آراسته کرد و سپس به او ولایت داد که «ما اتاکم الرسول فخذوه» (اصول کافی : ان الله ادب نبیه ثم فوض الیه امر دینه )
ولی بین دین ادب آموز ما و ادب ما دین داران چه فاصله زیادی است!
فایل صوتی این جلسات هم در کانال تلگرام موجود است. https://telegram.me/mohammadsorooshmahallati