محرم و عزاداری؛ بایدها و نبایدها

متن کامل مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی 3 مهرماه 1396
محرم و عزاداری، بایدها و نبایدها
* در ابتدا بفرمایید به طور کلی وضع مجالس عزاداری و روضه خوانی در ایام ماه محرم را چگونه می بینید و چه امتیازاتی برای آنها سراغ دارید؟
مسألة عزاداری برای امام حسین (ع) در میان شیعیان از جهات مختلفی دارای امتیازات و ویژگی های منحصر به فرد است و واقعاً ما در امت اسلامی مراسمی با این ویژگی ها سراغ نداریم. چند خصوصیت در این مراسم وجود دارد که آن را ممتاز می کند. خصوصیت اول این است که این مراسم گسترده ترین مراسم دینی از نظر فراگیر بودن نسبت به اقشار مختلف، افراد گوناگون و سلایق متفاوت در میان ما است. بر خلاف مراسم دیگر، موضوع امام حسین (ع) موضوعی است که همة مردم نسبت به آن تعلق خاطر دارند و بسیاری از افرادی که در مراسمات دیگر دینی شرکت نمی کنند، در این مراسم شرکت می کنند. ما نمی توانیم مراسم امام حسین (ع) را با مراسم دیگر مثل نماز جمعه، حتی مراسم احیاء شب های قدر، یا سوگواری برای بقیة ائمه (ع) و رحلت پیغمبر اکرم (ص) مقایسه کنیم.
ویژگی دوم این مراسم این است که به لحاظ شور و احساسات، پرشورترین و پر احساس ترین مراسم ما است. یعنی علاوه بر گسترش و پهناوری قضیه به لحاظ افراد، از نظر عمق احساسات هم مردم را کاملاً تحت تأثیر خودش قرار می دهد. تأثّر فراوان، اشک ها و ناله ها در آن واقعاً جنبة استثنایی دارد. شاید این نوع مراسم پرشور و پر احساس در اقوام و ملل دیگر به این شکل وجود نداشته باشد و یا کمتر وجود داشته باشد.
نکتة سوم این است که این مراسم، یک مراسم کاملاً مردمی است، یعنی بر اساس اعتقاد دینی مردم شکل می گیرد. یک مراسم رسمی، که از طرف دولت و حکومت برگزار بشود، نیست. خودِ مردم این مراسم را هدایت و مدیریت می کنند، حتی در بعضی از دوره ها مثل دورة پهلوی اول با اینکه مبارزه صورت می گرفت که این مراسم به این شکل برگزار نشود، اما در عین حال خودِ مردم این مراسم را برپا داشتند و الان هم پایه و اساس آن خودِ مردم هستند. این مراسم هزینه ای بر دولت تحمیل نمی کند و آنچه را که به لحاظ مالی و اقتصادی هزینه می شود، تمامش از جیب خودِ مردم و بر اساس یک اعتقاد و صفای باطنی صورت می گیرد. اینجا کسی شرکت نمی کند، برای اینکه به پست و مقام و موقعیتی برسد، یا عکس و تصویر او، سندی برای ارتقای او در میدان مدیریت و سیاست و حکومت باشد. هر چه هست منتسب به خودِ امام حسین (ع) است و اعتقاد، اخلاص و محبتی که در میان مردم به صورت سرشار وجود دارد، آن را با دیگر مراسمات دینی و ملی متمایز می سازد.
* مسأله ای در سال های اخیر مطرح است و آن این که در برخی از جلسات عزاداری امام حسین (ع) مسألة سیاست گریزی مطرح می شود، یعنی جلسات سخنرانی و ذکر مصیبت به سمت و سویی هدایت می شود که افراد از مسائل سیاسی فاصله بگیرند یا تفسیر غیر سیاسی از واقعة عاشورا ارائه می شود. به نظر شما آیا واقعاً چنین موضوعی اتفاق افتاده و چنین نگرانی وجود دارد؟
مراسم عاشورای حسینی و عزاداری برای ابا عبدالله (ع) ذاتاً سیاسی است و امکان ندارد سیاسی بودن از این مراسم تفکیک بشود. دلیل مسأله خیلی روشن است. امام حسین (ع) در مبارزة خودش هدفی را مطرح می کند. هدف، مبارزة با ظلم، مبارزة با فساد، مقاومت کردن در برابر بیعت تحمیلی با یک فرمانروای خودسر و مستبد، به دست آوردن عزت و از دست ندادن آن است. در چنین مراسمی سخن از امام حسین (ع)، سخن از کلمات امام حسین (ع) و سخن از احادیث است که می گوید: «ألا ترون أن الحق لا یعمل به و أن الباطل لا یتناهى عنه»[1]، بحث از پرهیز از پذیرفتن ذلت است، بحث از شهادت طلبی است، بحث از مبارزة حضرت با فساد فراگیر در سازمان حکومت است. همة اینها مسائل مهم و اساسی سیاسی است که در ذات عاشورا و کربلا وجود دارد. مگر ممکن است در ماه محرم برای موضوع و سوژه ای گرد هم جمع بشویم که چنین ویژگی هایی دارد و در عین حال این جمع شدن ما جنبة سیاسی نداشته باشد، امکان پذیر نیست. ولی در عین حال نباید غفلت کرد که در این زمینه دو خطر هم وجود دارد:
خطر اول از ناحیة کسانی است که تلاش می کنند مردم و عزاداران را از محتوای واقعة عاشورا دور نگه دارند. مردم فقط به جنبه های صوری عزاداری از قبیل اشک ریختن، سینه زدن، زنجیر زدن، علَم بلند کردن و امثال اینها اکتفا بکنند. اگر مردم به لُبّ واقعة عاشورا توجه پیدا بکنند، قهراً برای آنها پیام سیاسی خواهد داشت. متأسفانه افرادی هستند که نمی خواهند این محتوا و مضمون به گوش مردم برسد و مانع چنین پیامی می شوند. ما در گذشته تجربه کرده بودیم. در زمان پهلوی اول به لحاظ شکلی و صوری با عزاداری مخالفت صورت می گرفت اما شکل مبارزه در زمان پهلوی دوم تغییر پیدا کرد، با اینکه هیئت و دسته های عزاداری و سخنرانی ها وجود داشته، ولی از اینکه محتوای سیاسی واقعة عاشورا در جلسات مطرح بشود مخالف بودند و اجازه نمی دادند افراد آگاه، مضمون و محتوای واقعة عاشورا را برای مردم تجزیه و تحلیل کنند. به همین دلیل است که رژیم های مستبد نسبت به عزاداری امام حسین (ع) حساسیت زیادی دارند. تاریخ اسلام در دوران بنی عباس هم شاهد چنین وقایعی بوده است. جنایاتی که امثال متوکل عباسی مرتکب می شدند و قبر امام حسین (ع) را تخریب می کردند یا برای زوار امام حسین (ع) مزاحمت ایجاد می کردند، همه برای این بود که جلوی انتقال این پیام گرفته بشود. در هر جامعه ای که فضای سیاسی بسته باشد و حاکمان نسبت به قدرت خودشان واهمه و ترس داشته باشند و فساد فراگیر باشد، قهراً چنین موضوعی اتفاق می افتد که هم عزاداری امام حسین (ع) را به ظاهر حفظ کنند و هم اجازه ندهند که مردم بیش از لباس سیاه پوشیدن، اشک ریختن و روضه خوانی کردن پا را فراتر بگذارند و پیام نهضت ابا عبدالله الحسین (ع) را درک بکنند و در مراسمات مطرح بشود.
این جریان که در جهت زدودن سیاست از واقعة عاشورا حرکت می کند، هم می تواند از سوی حاکمان در برخی از شرایط باشد که اشاره کردیم و هم می تواند در میان برخی از مقدسین و متدینین که درک درستی از مسائل اسلامی ندارند و دین را جدای از سیاست می بینند، باشد.
در نقطة مقابل خطر سیاست زدایی از عاشورا، خطر دیگری هم هست و آن این است که ما حادثة عاشورا را به شکل غلطی به عنوان یک حادثة سیاسی معرفی بکنیم و در صدد بهره برداری سیاسی از آن باشیم. این خطر دوم از ناحیة افرادی است که سیاسی هستند، ولی واقعة عاشورا را به عنوان یک ابزار برای اهداف گروهی و جناحی خودشان مورد استفاده قرار می دهند. اینکه ما در جریانات و حوادث مختلف سیاسی به جای ارائه کردن تحلیل های منطقی و ارائه کردن استدلال، به شکل سطحی مسائل را با بخش هایی از تاریخ مقایسه بکنیم، یک ظلم و جفا به امام حسین (ع) تلقی می شود. بسیار غیر منطقی است که یک جریان سیاسی، مثلاً گفتگو با دشمن را نفی می کند و استدلال می کند که امام حسین (ع) با دشمن گفتگو نکردند. اینکه شرایط یک حادثه را در زمان خودش بسنجیم و ارزیابی منطقی داشته باشیم ما را از چنین خطرها و مغالطاتی حفظ می کند. سیاسی بودن واقعة عاشورا به معنای بهره برداری کردن سیاسی برای اهداف جناحی و گروهی و کپی برداری نابجا و بی مورد از حادثة عاشورا نیست که مثلا مخالف خودمان را شمر و عبیدالله معرفی کنیم. حادثة عاشورا را باید بدون اینگونه اهداف و اغراض سیاسی درست شناخت و به جای اینکه عاشورا را به دنبال اهداف خودمان بکشانیم، ما باید به دنبال عاشورا باشیم و این وقتی اتفاق می افتد که عاشورا را بر اساس منابع متقن و معتبر بشناسیم و حبّ و بغض های خودمان را کنار بگذاریم و بعد، از آن تأسی بکنیم.
* به نظر بسیاری از کارشناسان مسائل دینی، عزاداری ها در کشور ما رو به گسترش است، اولاً آیا شما با اصل این برداشت موافقید؟ ثانیاً آیا گسترش عزاداری ها یک امر مفید و مثبت است؟ ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
از نظر بنده، ما هر مقدار مراسم عزاداری امام حسین (ع) را در کشور و جامعة خودمان گسترش بدهیم و هرچه باشکوه تر برگزار بکنیم و هر مقدار از نظر سطح و عمق نفوذ این مراسم را بیشتر بکنیم و بر تقویت آن اهتمام داشته باشیم، امر مطلوبی است. در واقع در این زمینه حدّ و مرز و اندازه ای وجود ندارد. چه بهتر که هر سال این مراسم در مقایسة با سال های قبل باشکوه تر، گسترده تر و بهتر برگزار بشود. ولی در کنار این موضوع نکته ای که وجود دارد این است که در جامعة ما، ما شاهد یک جریان گسترده سازی عزاداری ها به معنای شبیه سازی هستیم که البته نه تنها مطلوب نیست، بلکه یک خطر هم هست.
منظورم از شبیه سازی این است که در موضوعاتی غیر از موضوع عاشورا، کربلا و امام حسین (ع) هم ما در صدد برمی آییم برای کربلا شبیه درست بکنیم، در حالی که قصة کربلا و عاشورا شبیه بردار نیست و یک حادثة منحصر به فرد است. همة ویژگی هایی که در سال 61 هجری در سرزمین کربلا دست به دست هم دادند تا این واقعه اتفاق بیفتد، فقط برای یک بار در تاریخ فراهم شده است. مسألة امام حسین (ع) را با هیچ مسألة دیگری نمی توان مقایسه کرد. افرادی از جامعه ما که مایلند مصائب دیگری که برای ائمه اتفاق افتاده، یا حوادث دیگری که در تاریخ اسلام پیش آمده را در موقعیتی در تراز عاشورا و کربلا قرار بدهند، برداشت غلطی دارند و ما نمی توانیم تن به این شبیه سازی ها بدهیم.
اولاً خودِ ائمه توجه داشتند که مسألة عاشورا و کربلا یک ماجرای منحصر به فرد است و بنا نیست برای مسائل دیگر و حتی برای مصائب دیگر ائمه چنین مراسم گسترده ای برگزار بشود. تأکیداتی که ما بر عزاداری و زیارت برای ابا عبدالله الحسین (ع) داریم، برای موضوعات دیگر وجود ندارد. در کتب حدیثی ما مثل وسائل الشیعه، روایات زیادی در این زمینه وجود دارد. گاهی از ائمه سؤال می کردند که چرا روز شهادت امام حسین (ع) به عنوان روز حزن تلقی می شود، ولی روز وفات پیغمبر اکرم (ص) و روز شهادت امیرالمؤمنین (ع) به عنوان یوم حزن در بین شیعه شناخته نشده است. این سؤالات نشان می دهد که از اول این مسأله مورد توجه بوده است و ائمه توضیح می دادند که عاشورا با هر روز دیگری متفاوت است. ما این تفاوت را نباید از دست بدهیم. عاشورا دارای خصوصیاتی است و مراسم عاشورا دارای امتیازاتی است که این امتیاز برای روز عاشورا به شکل منحصر به فرد باید باقی بماند و قابل تعمیم به موارد دیگر نیست.
نکتة دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که اگر ما شبیه سازی را شروع بکنیم و عاشوراها داشته باشیم، در این صورت به همان عاشورای اول هم لطمه زدیم و آن را تضعیف کردیم. اینکه عاشورا در میان ملت ما دارای عظمت و این ویژگی ها است و همه مردم را به صحنه می آورد، به دلیل منحصر به فرد بودنش است. اگر این مراسم در موقعیت های مختلف شبیه سازی و تکرار شود، قهراً اهمیت همان عاشورای امام حسین (ع) هم کاهش پیدا می کند و مسأله یک امر عادی می شود و این تلقی در بین مردم پیدا می شود که مبادا عاشورای امام حسین (ع) هم از قبیل همین عاشوراهای ساختگی است که در عصر و زمان ما، پیدا شده است. چند سال قبل مرجع عالی قدر حضرت آیت الله شبیری زنجانی این تذکر را دادند که توسعة عزاداری ها و برگزاری مراسمات مختلف در مصائب ائمه و شخصیت های بزرگ دینی، به تضعیف و کمرنگ شدن عزاداری می انجامد و مردم را نسبت به عزاداری ها دل زده می کند. جلسات روضه خوانی و ابراز سوگواری برای ائمه دیگر در جای خود مناسب است، اما نه در شکل عاشورا.
افت دیگر گسترده شدن مراسم های مختلف عزاداری این است که روضه های جعلی درست میشود . الان در سالهای اخیر کلی روضه دروغ برای حضرت معصومه درست شده .
* به نظر شما وضع عزاداری ها در مساجد در سال های اخیر چگونه بوده است، آیا شما وضع مساجد را از این جهت مطلوب می بینید و مساجد مانند گذشته پایگاه منبرهای حسینی هست؟
در گذشته این طور بوده که عزاداری امام حسین (ع) اختصاص به مساجد نداشته است. برنامه های دینی از دهه های قبل، بلکه از قرن های گذشته به دو شکل بوده است. برخی از آنها اختصاص به مساجد داشته، مثل برنامه های مذهبی که غالباً در ماه رمضان انجام می گیرد و نوع دوم برنامه هایی بوده که هم در مساجد برگزار می شده و هم در بیرون از مساجد. برای عزاداری های حسینی از سابق مردم حسینیه ها و تکایایی برپا می کردند و عزاداری می کردند. علاوه بر حسینیه ها مراسم عزاداری امام حسین (ع) و روضه خوانی، در منازل و خانه ها هم متعارف بوده و هست. ولی آنچه که امروز شاهد آن هستیم بروز یک آفت در این زمینه است. به این معنا که در گذشته حسینیه ها و تکایا و منازل، مکمل نقش مساجد بوده اند، اما متأسفانه امروز این نقش از مسجد به بیرون مسجد در حال انتقال است. در گذشته مردم هم در مسجد شرکت می کردند، هم در حسینیه و هم در مراسمی که در منزل برای ایام محرم تشکیل می شد. مراسمات مختلف در وقتهای مختلف برگزار می شد و همة این مراسمات در کنار یکدیگر مورد توجه مردم قرار می گرفت و از این جهت یک امتیاز بود. ولی آنچه که امروز در بسیاری از موارد اتفاق می افتد این است که عده ای از افراد که نمی خواهند در مسجد شرکت کنند، جلسات بیرون مسجد را به وجود می آورند. یعنی پایگاه های دیگری جایگزین مسجد می شود و افراد زیادی در ایام محرم اساساً در هیچ برنامه ای از مساجد شرکت نمی کنند و همة حضور خودشان در مراسمات حسینی را از راه حضور در غیر مسجد تأمین می کنند. آیا در این زمینه نباید احساس نگرانی داشت؟ آیا انتقال نقش مسجد به غیر مسجد به صورت کلی رواست؟ نگرانی این است که به هر حال گروهی از مردم ما کسانی هستند که در طول سال به دلایل مختلفی کمتر در برنامة مساجد شرکت می کنند و در نمازهای جماعت حضور پیدا می کنند و پای منبر و موعظه در مساجد می نشینند. در گذشته این طور بود که همین افراد در ماه محرم به دلیل علاقه ای که برای حضور در مراسم امام حسین (ع) دارند به مساجد می آمدند. حداقل در این ایام کم و بیش در نماز جماعت شرکت می کردند و پای منابر می نشستند و با معارف اسلامی آشنا می شدند. در واقع منبر حسینی یک حلقة وصل بین مردم با مسجد و قرآن و معارف اسلامی بود. اما حادثه ای که الان دارد اتفاق می افتد و از نظر بنده نگران کننده است این است که این نقش از عزاداری گرفته بشود. به دلیل اینکه افراد با شرکت در مراسم بیرون از مسجد، حتی در ماه محرم هم ارتباطی با مساجد پیدا نمی کنند و آن کارکرد مثبتی که مجالس حسینی در گذشته داشته، تضیف بشود.
البته مجلس در حسینیه هم مطلوب است، ولی بین مجالس مساجد با غیر آن تفاوت هست. تفاوت اول برگزاری نماز است. معمولاً در بیرون مساجد مراسمات با نماز آغاز نمی شود و چه بسا در زمان مناسب برگزاری نماز هم نیست. تفاوت دوم این است که در مساجد مراسمات عزاداری همراه با سخنرانی و طرح مباحث دینی در منبر است، در حالی که در بیرون مساجد چنین تقیدی وجود ندارد که الزاماً یک شخصی در زمینة نهضت امام حسین (ع) و دیگر مسائل اسلامی، مباحثی را مطرح بکند، در بسیاری از موارد در این جلسات به عزاداری به معنای سینه زنی و روضه خوانی و مداحی کردن اکتفا می شود و آن مزیت و استفاده ای که در گذشته می شده، الآن نمی شود.
از طرف دیگر در مساجد با توجه به اینکه یک بافت سنتی وجود دارد، گروهی از افراد متدین و سابقه دار و روحانی محل حضور پیدا می کند، می توانیم یک انضباط دینی را در نوع عزاداری ها و هیئت ها داشته باشیم و افراد در عزاداری کردن یله و رها نیستند. اعمال سلیقه های شخصی و حرکت های افراطی معمولاً در مساجد کمتر اتفاق می افتد. یک نوع نظارت معقول از ناحیة خودِ مردم و روحانیت می تواند در مسجد وجود داشته باشد. اما وقتی مجلس بیرون از مسجد تشکیل می شود، قهراً این نوع نظارت ها هم نیست، لذا ممکن است آلودگی ها یا آسیب هایی در عزاداری، در اشعاری که خوانده می شود، در حرکاتی که وجود دارد، در نوع سینه و زنجیر زدن ها، در آهنگ هایی که برای اشعار و امثال اینها استفاده می شود، در ابزارهایی که برای زدن و کوبیدن می آورند، همة اینها در بیرون مسجد به وجود بیاید در حالی که در مسجد این آفت ها کاهش پیدا می کند. نمی گویم آنجا اصلاً نیست، ولی فضای مسجد فضایی است که اقتضائات خاص خودش را دارد و نوعی کنترل هست. علاوه بر این ما می دانیم که برخی از اختلاط های بین زن ها و مردها در بیرون از مسجد، در حسینیه ها و در خیابان ها اتفاق می افتد، در حالی که در مساجد فضای برای عزاداری بین زنان و مردان معمولاً مجزا هست و فضای پاک تر و منزه تری را ما داریم.
به هر تقدیر به دلایل مختلفی من معتقد هستم که مسجد به عنوان پایگاه اصلی باز هم باید نقش خودش را ایفا بکند و حسینیه ها و منازل در کنار مسجد نقش تکمیل کننده داشته باشند. به نظر بنده یکی از عوامل بسیاری از آسیب هایی که هم اکنون در عزاداری های امام حسین (ع) وجود دارد دوری از فضای مسجد است.
* اشاره کردید به آسیب هایی که در عزاداری ها به وجود آمده و دوری گرفتن برخی از افراد به خصوص نسل جدید از مسجد و روی آوردن به غیر مساجد. این نکته قابل توجه است که چرا با چنین موضوعی مواجه شدیم. شما علت خاصی در این زمینه سراغ دارید؟
بله، علل مختلفی دارد. البته به نظرم باید این مطلب را در یک فرصت دیگر به شکل مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار داد که وضع مساجد در جامعة فعلی ما چگونه است. آیا مسجد امروز همان مسجد قبل از انقلاب یا دهة اول انقلاب است، یا مساجد ما تفاوت هایی پیدا کرده و نقش آنها کم رنگ تر و ضعیف تر شده است؟. به نظر بنده یک عامل به صورت جدی در فاصله گرفتن نسل امروز از مساجد مؤثر است و آن این است که مساجد در دهه های اخیر به مرور زمان به عنوان پایگاه برای یک جریان سیاسی، شناخته شده است.
عموماً مساجد در شهرهای بزرگ به خصوص مثل تهران به عنوان یک جایگاهی که فقط از یک جریان سیاسی در کشور حمایت می کند و برای به قدرت رسیدن او فعالیت می کند شناخته می شوند. ما در یک جامعة متنوع و متکثر زندگی می کنیم. این تنوع و تکثر به خصوص خودش را در هنگام انتخابات نشان می دهد. کاندیداهای مختلفی به میدان می آیند و مردم برخی از آنها را می پذیرند و به آنها رأی می دهند و برخی از آنها را نمی پسندند و به آنها رأی نمی دهند و آنها را حذف می کنند. این حذف و اضافه شدن در صحنة سیاست دیده می شود ولی متأسفانه مساجد ما نتوانستند خودشان را با این شرایط انطباق بدهند. مساجد در بسیاری از موارد به صورت کامل در اختیار یک جریان سیاسی قرار گرفته و به صورت یک باشگاه خاص و مثل یک دفتر حزب عمل می کند. حاضر نیست به هیچ فرد و گروه دیگر، از جریان دیگری اجازة حضور بدهد. قهراً کسانی که تعلق خاطر به جریانات دیگر دارند، از مسجد فاصله می گیرند. من به شخصه در جریان بوده و هستم، به خصوص در فصل انتخابات این نزاع در بسیاری از مساجد اتفاق می افتد، که امام جماعت مسجد یا گروه هایی که در مسجد حضور دارند و فعال هستند، تمام قد برای جمع آوری رأی، برای یک کاندیدا فعالیت می کنند و با یک کاندیدای دیگر که او هم در این نظام مورد تأیید قرار گرفته است، مقابله می کنند. علیه او شروع به سمپاشی می کنند، حرکات منفی انجام می گیرد و همان، موجب درگیری بین نمازگزاران و مأمومین مسجد می شود و نتیجه این است که وقتی امام جماعت یک جانبه به میدان می آید، عده ای از مأمومین از مسجد فاصله می گیرند. حالا اگر این امام جماعت در همین شرایط از جریانی حمایت می کند که اتفاقاً پایگاه اجتماعی قوی هم ندارد، چنین مواضعی قهراً نتیجة منفی در اقبال مردم به مسجد نشان می دهد و اگر خطیب مسجد چنین موضع گیری هایی له و علیه شخصیت های سیاسی داشته باشند، قهراً افرادی که پای منبر هستند عکس العمل نشان می دهند. گاهی از اوقات این عکس العمل به صورت مستقیم، به شکل اعتراض بوده و اگر هم امکان پذیر نباشد، از مسجد جدا شده و فاصله می گیرند. و الآن این فاصله و جدایی اتفاق افتاده است. اگر ائمة جماعات و متولیان مساجد ما سعة صدر بیشتری از خودشان نشان بدهند به نظر بنده می توان جلوی این مشکل را گرفت. مسجد در عین حالی که پایگاه اسلامی است و در اسلام سیاست و دیانت از یکدیگر جدا نیست، اما این به معنای این نیست که دربست در اختیار یک جریان قرار بگیرد و جریان سیاسی مقابل را حذف و طرد بکند. وقتی که فرصت و زمینه فراهم بشود برای اینکه جوان ها بتوانند گرایشات سیاسی خود را در مسجد هم داشته باشند و سخنران ها همان تنوع و تکثر بیرون جامعه را بتوانند در مسجد هم رعایت بکنند، در آن وقت، فاصله و شکاف کاهش پیدا می کند.
نگرانی بنده این است که این فاصله طولانی بشود و نتیجه این بشود که ما در شرایطی قرار بگیریم که برگرداندن این نسل به مسجد بسیار سخت و دشوار شود. به دوستان عزیز خودم در مساجد و به روحانیون بزرگوار که برای آنها کمال احترام را قائل هستم، عرض می کنم که عزیزان من، آمدن این نسل که از نظر شما دارای گرایشات سیاسی غیر مطلوب هستند به مسجد، بسیار سودمندتر از این است که این افراد در بیرون مسجد فعالیت داشته باشند و مجالس به خودِ آنها سپرده بشود. آنها را بپذیرید، اجازه بدهید با هر خطّ و ربطی که دارند، در مسجد حضور داشته باشند، همان طوری که در یک خانواده افراد با گرایشات سیاسی مختلف می توانند در کنار هم باشند و یک خانواده را تشکیل بدهند و پیوندهای خانوادگی را بهم نزنند. مسجد خانه خداست. نه خانة زید است، نه خانة عمر. خانة شخص نیست، خانة گروه نیست، خانة یک جریان نیست، حتی خانة انقلابیون هم نیست. این عموم و شمول وقتی گرفته بشود قهراً پایگاه های بیرون مسجد تقویت می شود، پایگاه های بیرون مسجد که تقویت شد، آن عوارض های منفی هم ممکن است که اتفاق بیفتد.
* مدتهاست که مسألة افراطی گری در عزاداری ها با برخی از حرکت هایی که به خصوص ذاکرین و مداحین دارند، به دلیل اینکه مضامین اشعارشان مضامین درستی نیست و یا سبک خواندنشان و برگزاری مراسمشان سبک نامطلوبی دارد، مورد اعتراض برخی از افراد قرار می گیرد. شما در این زمینه چه نظری دارید؟
عزاداری امام حسین (ع) و مجالس حسینی در ادوار مختلف به هر حال دارای آسیب هایی بوده و این موضوع جدیدی نیست. مرحوم حاجی نوری (محدث نوری) که تألیفات زیادی هم دارد و بیشتر به عنوان یک محدّث شناخته می شود، کتابی به نام لؤلؤ و مرجان دارد. این کتاب ارزشمند در نقد و آسیب شناسی مجالس امام حسین (ع) است. تألیف این کتاب برای بیش از صد سال قبل است. آنجا هم مرحوم محدث نوری این مسأله را مطرح می کند که در مجالس عزاداری امام حسین (ع) روضه های دروغ خوانده می شود و این کار درست نیست که ما برای گریاندن مردم از روضه های دروغ استفاده بکنیم. یعنی این نوع آسیب شناسی ها از گذشته هم صورت می گرفته و کم و بیش در مجالس چنین مشکلاتی وجود داشته است. ولی به نظر می رسد در چند دهه اخیر، مشکل رو به افزایش است و افزایش این مشکل معمولاً از این جهت است که یک قشری در مسألة عزاداری امام حسین (ع) مدیریت مراسم را به لحاظ روضه خوانی به دست گرفتند که آشنایی کمتری با معارف اسلامی دارند و لذا هم روضه هایی که می خوانند از نظر مضمون ضعیف تر شده و مراجعه به منابع اصلی کاهش پیدا کرده و هم به لحاظ سبک و روش از سبک و روش های ناصحیحی استفاده می کنند.
در عزاداری امام حسین (ع) معمولاً در بسیاری از موارد، از نوعی از موسیقی یا سبک های خوانندگی که مربوط به مراسمات دیگر است و اساساً با قصة امام حسین (ع) هیچ نوع تناسب و تلائمی ندارد استفاده می شود. به خصوص در شهرهایی مانند تهران که تجربة امثال بنده نشان می دهد نسبت به دهه های قبل واقعاً بیشتر هم شده است. این مشکل چند عامل دارد:
عامل اول این است که ما خودمان در تقویت این گروه از مداحان مقصّر هستیم. مداحانی که فقط به اتکای صدا در صحنه های عزاداری امام حسین (ع) حضور پیدا کردند، بدون اینکه شرایط دیگر ذاکر امام حسین (ع) بودن را داشته باشند. ما اگر بر اساس همان سبک و روشی که حضرت امام خمینی داشتند پیش می آمدیم به نظرم این مشکلات در این حد گسترده اتفاق نمی افتاد. خاطرمان هست که در ایام عزاداری مثل ایام محرم و مانند آن در حسینة جماران با حضور امام خمینی مجلس عزاداری و سینه زنی برگزار می شد. ولی کسی که برای روضه خوانی حضور پیدا می کرد یک روحانی سالخورده و سابقه دار مرحوم آقای کوثری بود. روضه خوانی که از قدیم در منزل امام روضه خوانی می کرد، هم روضه می خواند و هم دمی می گرفت و شعری می خواند و بعد مردم تکرار می کردند و عزاداری می کردند و شاهد آن اشک های فراوان امام هم در این نوع مراسمات بودیم. الآن این قشر جدید را خودمان پدید آوردیم، مجالس را به آنها تحویل دادیم، آنها را بزرگ کردیم و در جایگاه بالا نشاندیم و حالا به چه کنم چه کنم گرفتار شدیم که چه باید کرد!. نتیجه این شد که کم کم جا را بر اهل منبر تنگ بکنند و اگر دیروز به عنوان فرع و حاشیه بودند، امروز به عنوان اصل تلقی بشوند. شاید شما هم دیده باشید در بسیاری از تبلیغاتی که برای مراسمات امام حسین (ع) هست، در اعلامیه ها، در پوسترها، در بنرها به شکلی برجسته نام مداح نوشته می شود که او اصل است و در حاشیة او اگر نام منبری نوشته بشود به شکل ضعیفی است و گاهی همان هم نوشته نمی شود. یعنی اصل برنامه متعلق به مداحان است و روحانیت و اهل فضل کمتر مورد توجه و اعتنا هستند. این نتیجة این روندی است که ما آغاز کردیم و البته ممکن است اگر این روند به این شکل ادامه پیدا بکند و اقدام جدی برای اصلاحش صورت نگیرد، ما در آینده با فاجعه بزرگتری مواجه بشویم.
حضرت آیت الله آقای جوادی آملی بارها این را تکرار فرمودند و ابراز نگرانی کردند که اگر نقش عالمان دین در محافل حسینی کمتر بشود، ما فردا با مراسماتی از نوع مراسمی که در پاکستان برگزار می شود مواجه خواهیم بود، که روحانیت نقش و حضوری نداشته باشد و منبر به طور کلی حذف بشود و از طرف مقابل نوعی از روضه خوانی های جعلی، افراطی و بی پایه و اساس که آمیخته با موهومات و جعلیات است و بعد هم به دنبالش مراسمات و اقداماتی که افراد به عنوان عزاداری انجام می دهند، در حالی که هیچ تناسبی هم با عزاداری ندارد، کشور ما را فرا بگیرد.
متأسفانه ارادة جدی برای اصلاح این امور نیست و باز هم متأسفانه این نوع از تبلیغات به وسیلة رسانه های رسمی نظام مثل صدا و سیما در کلّ جامعه و کشور ما تبلیغ و ترویج می شود و گسترش پیدا می کند. این یک جنبة قضیه است. ولی در عین حال من نمی توانم از تقصیری که صنف ما و جماعت خودِ ما در جبهة روحانیت دارد چشم پوشی کنم. در این زمینه هم ضعف هایی وجود دارد. یک ضعف این است که ما چرا این افراد را در مجالس خودمان می آوریم و اینها را بزرگ می کنیم. اگر این کار غلط است، اگر نگرانی وجود دارد، اگر مطالب باطلی را می خوانند، اگر از سبک های باطلی استفاده می کنند، چرا در مجالس علما حضور پیدا می کنند. چرا ما آنها را دعوت می کنیم. این حمایت است که آنها را به صحنه آورده است.
تقصیر دومی که متوجه ما هست این است که ما هم در مجالس خودمان از گفتن مطالب سست در بسیاری از موارد ابایی نداریم. این اشکال فقط متوجه مداحان نیست. در منبرها هم متأسفانه گاهی مطالبی سست و ضعیف و مطالب غیر واقعی گفته می شود. در گذشته هم البته وجود داشته، ولی امروزه یک مقداری گسترده تر شده است. ما داریم مسألة تسامح در روضه خوانی ها را باب می کنیم و این خطرناک است. این به تاریخ سازی و تحریف واقعیت ها و مغلوب شدن قلب حقایق عاشورا و کربلا می انجامد و نتیجه اش این می شود که همه چیز در صحنة عاشورا و کربلا جابه جا بشود و فهم درستی از این واقعه وجود نداشته باشد. به نظر بنده علمای دینی ما در این زمینه مسئولیت بزرگی دارند. همان مسئولیتی که در روایات ما هم آمده که مبارزه کردن با تحریف است و این تحریف هم امروزه برای ما دارد اتفاق می افتد. طبق روایات، عالمی که در برابر تحریف در دین سکوت و مسامحه می کند، لعنت خدا و ملائکه بر او است. آیا ما امروز مشمول این لعنت قرار نگرفته ایم؟. آیا اگر همة علمای ما، بزرگان و حوزه های علمیة، در برابر این جعلیات و موهوماتی که به نام دین به مردم عرضه می شود، موضع گیری می کردند ما در چنین وضعی بودیم؟. حرف های عجیب و غریبی امروز در مجالس امام حسین (ع) به عنوان روضه، چه از زبان مداحان و چه از زبان اهل منبر زده می شود. چه کسی مقصر است؟ در اینجا، هم گوینده مقصر است و هم کسانی که می شنوند و اطلاع پیدا می کنند و در عین حال سکوت می کنند. اینجا پای دین خدا در میان است و دفاع، دفاع از دین است و مسامحة در برابر مسائل دینی بسیار بسیار سخت خواهد بود و عواقب سختی خواهد داشت.
من اینجا صلاح نمی بینم نام برخی از بزرگان را بیاورم، ولی اخیراً به یک اثری برخورد کردم که سخنان یکی از بزرگان حوزه را در زمینة مسائل امام حسین (ع)، عاشورا، محرم و عزاداری ها جمع آوری کرده بود و عنوان ناشر هم یک عنوان معتبری بود. به عنوان مرکز تهیه و تنظیم آثار آیت الله فلان. این کتاب سیصد، چهارصد صفحه ای را که مرور می کردم، دیدم بسیاری از مسائل سست که در کتاب هایی مثل اسرار الشهاده دربندی هست، این عالم بزرگوار معاصر ما هم گفته است. خب این مورد توجه همین طلاب و یا مداحان ما قرار می گیرد و همین ها را برای مردم نقل می کنند و به خصوص منتسب می کنند به یک آیت الله العظمی و آن وقت اوضاع و احوال وخیم تر می شود. مسائل سستی که منبع محکمی هم ندارد و در منابع دست چندم گفته شده، وقتی از زبان یک عالم معتبر مطرح می شود، خطرش مضاعف است. در همان جا می خواندم که آن آقا می گفتند که ما نسبت به آینده و آخرتمان نگرانی نداریم، برای اینکه اگر کسی ذره ای محبت اهل بیت را داشته باشد اهل نجات است و الحمدلله ما که آن ذره را داریم، دیگر چرا نگران باشیم. وقتی مطالبی به این شکل در دست افرادی بیفتد که به خصوص قدرت تجزیه و تحلیل مباحث علمی را هم ندارند، حتی اگر گوینده غرض صحیحی هم داشته باشد و کلامش را هم بتوان تفسیر صحیحی کرد، ولی وقتی دست افراد غیر اهل بیفتد، مورد سوء استفاده و سوء فهم قرار میگیرد. ما از گذشته هم در این جهت دچار کمبودهایی بودیم. بعضی از بزرگان ما کتاب هایی نوشتند، از یک طرف فقیه بودند ولی در قصة امام حسین (ع) محرق القلوب می نوشتند که آمیختة با مسائل سست بود. به هر تقدیر نمی شود انکار کرد که ما امروز با چنین مشکلی مواجه هستیم و در این زمینه علماء و حوزه های علمیه می توانند نقش مؤثر و مفیدی برای رفع این مشکلات داشته باشند.
* به عنوان آخرین سؤال بفرمایید از نظر شما، در مشکلاتی که برای عزاداری های امام حسین (ع) وجود دارد و شما اشاره کردید، آیا نظام جمهوری اسلامی نقشی برای رفع این مشکلات می تواند داشته باشد و اساساً در قصة مراسمات امام حسین (ع) چه توقع و انتظاری از حکومت می رود. چه نقشی بر عهدة دولت در این زمینه وجود دارد؟
درپاسخ سؤال اول شما اشاره کردم که مراسم عزاداری برای امام حسین (ع) ذاتاً یک مراسم مردمی است لذا ما توقع و انتظاری برای اینکه حکومت و دولت در این زمینه ورودی داشته باشد، نباید داشته باشیم و نه تنها نباید داشته باشیم، بلکه بالاتر به نظر بنده هر مقدار که حکومت در این زمینه وارد بشود به کمرنگ شدن نقش مردم می انجامد و در نهایت موجب تضعیف مراسم عزاداری امام حسین (ع) است. مردم در این زمینه با عشق و علاقه و با اعتقاد حضور پیدا می کنند، از وقت، عمر، مزایای مادی و هر چه در اختیارشان است برای عظمت این مراسم استفاده می کنند. ما کمبودی نداریم تا توقع و انتظار داشته باشیم که حکومت وارد بشود. همه چیز این مراسم بر عهدة خودِ مردم است و باید هم بر عهدة خودِ مردم باقی بماند. فقط آنچه که هست این است که حکومت در این زمینه نقش منفی ایفا نکند. همین که صدا و سیما مواظبت داشته باشد که در میان مراسمات، مراسمی را برای پخش انتخاب بکند که به لحاظ مضمون و محتوا و به لحاظ شکل و صورت مراسمی باشد که کمترین عیب و ایراد را دارد، همین کافیست. همین که رسانة ملی نقشی در ترویج خرافات و سبک های غلط عزاداری نداشته باشد، کافیست. مردم عزاداری را از صدا و سیما یاد نگرفتند، کما اینکه دین خودشان را هم از او یاد نگرفتند. آن روزی هم که صدا و سیما در اختیار مردم نبود، پیش از انقلاب اسلامی، آن روز هم مردم حضور در مراسم امام حسین (ع) داشتند، و فعالیت خودشان را می کردند. در این جهت مردم مدیون صدا و سیما نیستند. فقط این رسانه ها می توانند این نقش را داشته باشند که آنچه را که صحیح و درست هست، تحریف نکنند و از بین نبرند.
اما بحث مدیریت این مراسم، قهراً ما نباید توقع داشته باشیم که یک مدیریت دولتی این مراسم را هدایت بکند. چه در مساجد و چه در بیرون مساجد. البته برخی امور عمومی این مراسمات با حکومت است، مثلاً روز عاشورا دسته ها و هیئت هایی که حرکت می کنند، احتیاج به نظم دارند و این نظم بر عهدة حکومت است. نیروهای انتظامی و گروه های دیگر نقش دارند و این امر معقولی است. ولی در برگزاری مراسم به خصوص به لحاظ اینکه چه چیزی گفته شود و چه چیزی گفته نشود، یا چه کسی بگوید و چه کسی نگوید، اینها اموری است که در مرحلة اول به خودِ مردم و در مرحلة دوم هم به روحانیت و عالمان دینی مربوط است و مراسم امام حسین (ع) باید تحت نظر علما انجام بگیرد، کما اینکه تابحال هم تحت نظر آنها انجام گرفته است.
البته دولت به معنای عامّ خودش در برخی از مراسمات ورود پیدا می کند و گاهی هم برخوردهایی پیش می آید. من با این نوع برخوردها و به طور کلی ورود حکومت به آن صحنه ها موافق نیستم. اشاره بکنم به یک مثال در این زمینه. از حدود هشتاد سال قبل یک مسأله ای در بین علمای ما مطرح شده و اختلاف نظرهایی هم وجود داشته و آن اختلاف نظر در برخی از اشکال عزاداری امام حسین (ع) است، حالا به صورت خاص مثلاً قمه زنی مطرح است. در حوزة نجف این مسأله مطرح شد، دو مرجع بزرگوار در آن دوره در نجف زعامت و ریاست داشتند. یکی مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و یکی هم آیت الله میرزا حسین نائینی. مرحوم اصفهانی به شدت مخالف بود، فتوایی به تحریم این امور می داد. مرحوم نائینی نه تنها تجویز و بلکه تشویق هم می کرد. این اختلاف به اختلاف در بین علمای دیگر هم منتهی شد. همین اختلاف منجر به اختلاف در بین عزاداران هم شد. یک اختلاف فقهی بود که به هر حال آثار خودش را در میان مردم می گذاشت. این اختلافات فقهی به نظر من هرگز نباید از طرف دولت ها مورد ورود قرار بگیرد.
امام (رضوان الله تعالی علیه) در حالی که ارشاد می کردند به اینکه برخی از امور متناسب با وجهه امروز جامعة ما نیست و از آنها باید پرهیز بشود، اما بیشتر از ارشاد و راهنمایی دخالتی نمی کردند. امروز برخی از افراد خودشان را شرعاً موظف می دانند، در شهرهای مختلف به میدان می آیند، با برخی از اقداماتی که به عنوان عزاداری صورت می گیرد مقابله بکنند. به نظر بنده این کار از ناحیة حکومت قابل توجیه نیست. اولاً اگر ما پذیرفتیم که مسأله جنبة فقهی دارد، ثانیاً اگر پذیرفتیم که فقها نظرات مختلفی دارند و برخی مراجع تجویز می کنند، دیگر بعد از آن برای اینکه یک نهاد حکومتی ورود پیدا بکند و با یک عده ای برخورد بکند وجهی نیست و به علاوه که گاهی اینطور انسان احساس می کند که ورود حکومت به برخوردهایی در این مسائل، منجر به یک مقابله ها و حساسیت ها و موجب تجری افراد می شود. موجب این می شود افرادی اصلاً انگیزة مخالفت کردن با سیاست های دولت را پیدا بکنند، مخالفت با اقدامات دولت آنها را تحریک بکند، به لجبازی بیانجامد و عوارض ناروایی ایجاد کند.
حکومت اسلامی در عزاداری امام حسین (ع) نباید خودش را مقابل مردم قرار بدهد. نوعی از عزاداری که به هر حال مورد تأیید عده ای از مراجع تقلید هست. البته این به معنای این نیست که ما هر روشی را تأیید کنیم، ترویج کنیم و به آن رسمیت بدهیم. نه! جنبة ایجابی آن مورد نظرم نیست. جنبة سلبی قضیه است که برخورد کردن باشد. برخورد کردن، مقابله کردن، به خصوص مقابله های فیزیکی، دونِ شأن حکومت است و قطعاً آثار مثبتی هم ندارد. تجربه هم نشان داده که این نوع مقابله کردن ها نتایج موفقیت آمیزی هم در بر نداشته و نتوانسته جلوی برخی از اعمال را بگیرد. متأسفانه گاه دولت ها در یک موضوعاتی ورود پیدا می کنند و دست به اقداماتی می زنند که از حوزة مسئولیت های اصلی آنها بیرون است و عملکرد و نقش آفرینی آنها در مسئولیت های اصلی را کاهش می دهد.
[1]. بحار الأنوار، ج 75، ص 116.