در حال بارگذاری ...

حوزه دیروز، حوزه امروز

مصاحبه با روزنامه ایران، 22 اردیبهشت 1395 (که البته بواسطه حذف بعضی ازجملات، از رسایی و انسجام کافی برخوردار نیست!)

روزنامه ایران: «سرویس اندیشه ایران» طی دو سال گذشته در قالب گفت وگو و یادداشت های متعدد کوشید «نظام آموزشی دانشگاه ها» را محل تأمل قرار دهد و در راستای آسیب شناسی این نظام، بسیاری از صاحبنظران و نخبگان دانشگاهی را به اظهارنظر در این زمینه فراخواند. اما این بار می کوشیم در سلسله یادداشت ها و گفت وگوهایی با استادان و علمای حوزه های علمیه، «نظام آموزشی حوزه های علمیه» را به بررسی بنشینیم. برای این منظور در نخستین گام به سراغ حجت الاسلام محمد سروش محلاتی رفتیم. او که تجربه 40 سال فعالیت در حوزه علمیه قم را دارد، از نقاط قوت و ضعف این نهاد آموزشی در قیاس با سیستم آموزشی دانشگاه ها می گوید و به مقایسه حوزه های علمیه دیروز و امروز می پردازد.


جناب استاد سروش محلاتی، امسال چهلمین سالی است که در حوزه علمیه قم فعالیت می کنید، از این رو، باید در بحث و بررسی «وضعیت نظام آموزشی حوزه» دیدگاه های قابل تأملی داشته باشید؛ کما اینکه در این راستا مقالات بسیاری نیز از شما منتشر شده است، در این سال هایی که در حوزه علمیه مشغول به فعالیت و تدریس بودید بیشتر بر چه مباحثی متمرکز شدید؟

*در چهار دهه اخیر فقط به کارهای علمی در حوزه مشغول بوده ام؛ با این تفاوت که دو دهه اول آن متمرکز به تحصیل بودم و دو دهه بعد متمرکز بر تدریس و تحقیق. البته طی این سال ها، دغدغه های فراوانی داشته ام ولی یکی از مهم ترین آنها: «نظام حوزه و روحانیت» بوده است که بیش از بیست و پنج سال است درباره آن قلم زده و یا بحث و گفت وگو داشته ام. احتمالا مجموعه مقالاتم در این باره  به حدود یکصد مقاله برسد که متأسفانه هنوز نتوانسته ام جمع آوری و تدوین کنم.

 

در بحث نظام آموزشی، شاید نخستین مسأله ای که ذهن را درگیر می کند، وضعیت متون آموزشی باشد، ارزیابی شما از متون آموزشی حوزه های علمیه چیست؟ و چقدر آنها را مطابق با مسائل و نیازهای روز می دانید؟

*به روز بودن متون آموزشی در دانشگاه با حوزه متفاوت است. در دانشگاه و بویژه در علوم انسانی دائماً با نظریات جدید مواجه هستیم و قهرا باید متون تغییر پیدا کند. ولی ما در حوزه برای تسلط بر منابع عربی؛ مثلاً ادبیات عرب می خوانیم یا منطق می خوانیم. این علوم چندان نیاز به تغییر متون ندارند. اساساً منابع اصلی ما «کتاب» و«سنت» است و یک متفکر اسلامی باید در فهم درست آنها دارای تبحر باشد. لذا مثلاً در فقه، فقیه باید به متون گذشته مراجعه کند و کاملاً بر آنها مسلط باشد و شیوه صحیح استنباط را در آنها تجربه کند. البته او با موضوعات جدید و نو هم روبه رو می شود که باید آنها را بدرستی بشناسد. مثلاً وقتی می خواهد درباره مسائل بانکی اظهارنظر کند ضرورت دارد که درک درستی از آنها داشته باشد. از این نظر، حوزه علمیه امروز نسبت به حوزه علمیه دیروز پیشرفت خوبی داشته است، ولی هنوز نمی توان شرایط را کاملاً مطلوب دانست؛ زیرا از یک سو، قلمرو موضوعاتی که به طور دائم در حال تحول و دگرگونی اند، بسیار وسیع است و از سوی دیگر، همه علمای ما در حال و هوای این تحولات و تغییراتی که به تبع آنها ممکن است در احکام دین هم اتفاق بیفتد، نیستند. عکس العمل تندی که برخی حوزویان نسبت به آرای جدید امام خمینی(ره) به عنوان مثال فتوای مشروط به حلیت شطرنج دادند، علامت آن است که حوزه در این مسائل با مشکلات جدی مواجه است.

 

«تولید فکر و نوآوری» فاکتوری است که اغلب در آسیب شناسی نظام آموزشی دانشگاه ها مورد تأکید قرار می گیرد. این فاکتور در نظام آموزشی حوزه های علمیه چقدر محل تأمل و تمرکز استادان و سیاستگذاران آموزشی حوزه قرار دارد؟

*بسیاری از علمای بزرگ حوزه علمیه مانند حضرات آیات شبیری زنجانی و وحید خراسانی معتقدند که عمق حوزه های علمیه در بحث های علمی نسبت به گذشته کمتر شده است. بنده هم در سابقه تدریس و حضور خود در حوزه ، همین تجربه را داشته ام؛ یعنی احساس می کنم طلبه های چند دهه قبل نسبت به طلبه های امروزی در کار علمی بسیار جدی تر و کوشاتر بودند. آنها در گذشته هم فارغ البال تر بودند و هم انگیزه های قوی تری داشتند. امروز متأسفانه پراکنده کاری بر زندگی علمی حاکم شده است و اینها آفت علم و تفکر است.

 

وضعیت نظریه پردازی در حوزه های علمیه را چگونه ارزیابی می کنید؟

*نظریه پردازی در حوزه های علمیه همان «اجتهاد» است. فضای حوزه و طلبگی فضای «ان قلت و قلت» و نقد و ایراد بوده و هست و این بهترین زمینه برای رشد و شکوفایی نظریات جدید است. ولی در قبال این حُسن، ما در حوزه بسیار در قید و بند مشهورات هستیم و این هم یک مانع جدی است. البته همه علوم حوزوی وضع یکسانی ندارند؛ مثلاً فلسفه اسلامی از نظر نوآوری روند بسیار کندی را طی می کند و کمتر دچار تحول و تغییر می شود و گاه حکمایی همچون آقاعلی مدرس پیدا می شود که «مؤسس» نام می گیرند. در فقه و اصول، اجتهاد قوی تر است ولی این اجتهاد در لایه های رویین است یعنی در بیرون از قلمرو مشهور است تا چه برسد به آنچه در حوزه اجماعیات و ضروریات فقه قرار دارد. کمتر فقهایی پیدا می شوند که مانند مقدس اردبیلی با تردید در اجماعیات به اجتهاد در لایه های عمیق تر فقه بپردازند.

 

برخی بر این باورند که دانشگاه در برخورد با مسائل روز رویکردی ایجابی دارد و حوزه رویکرد سلبی، تا چه اندازه با این دیدگاه همدل هستید؟

*متأسفانه گاهی برخورد سلبی در میان ما قوی است. چون فکر می کنیم که زندگی جدید و ابزارهای نو به «ایمان»مان آسیب می رساند و باید از ایمان مردم حراست کنیم. از طرف دیگر، حوزه ها هنوز نتوانسته اند طرح های جایگزین ارائه کنند؛ طرح هایی که آسیب های طرح های فعلی را نداشته باشد؛ لذا با توصیه به اجتناب و احتیاط می کوشند جامعه ایمانی را از خطرهای احتمالی مدنظرشان دور کنند.

 

برجسته ترین نقطه قوت نظام آموزشی حوزه ها در مقایسه با دانشگاه ها را در چه زمینه ای می بینید؟

*نظام آموزشی حوزه نقاط قوت متعددی دارد و معین کردن یکی از آنها به عنوان برجسته ترین سخت است ولی به گمان بنده اهتمامی که در این نظام به «انگیزه های تحصیل علم» وجود دارد، یک امتیاز بسیار مهم و اساسی است.
 از گذشته های دور، پیوسته به طلاب متذکر می شدند که علم آموزی با قصد «قربت» باید باشد و چون علم مقدس است لذا نباید ابزاری برای رسیدن به قدرت و ثروت قرار گیرد بخصوص تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی چون حوزه از مزایای مادی و دنیوی فاصله داشت و فارغ التحصیلان حوزه به مزایای خاصی دست نمی یافتند لذا عملاً هم، کسانی که به حوزه روی می آوردند انگیزه های مادی نداشتند. امام خمینی(ره) می فرمود مؤسس حوزه مرحوم آیت الله حائری وقتی از دنیا رفت، فرزندانش در آن شب چیزی در خانه نداشتند.
علامه طباطبایی 50 سال در حوزه و در حالی که مؤلف «المیزان» بود و بزرگترین استاد فلسفه به شمار می رفت، در نهایت عسرت زندگی می کرد.

 

حوزه امروز چقدر توانسته همچنان میراثدار این امتیاز ها  باشد؟

*در حوزه های علمیه امروز نیز امکانات رفاهی برای طلاب در حد ضرورت است و باز هم سختی زندگی برای طلاب وجود دارد ولی تفاوت امروز و دیروز در این است که دیروز برای طلبه، افق روشنِ رسیدن به منزلت دنیوی وجود نداشت ولی امروز این افق تا حدودی روشن است. از این رو، باید توجه داشت انگیزه های تحصیل علم تحت الشعاع افق منزلت دنیوی قرار نگیرد.
از آنجا که در جمهوری اسلامی، علما و فقها دارای شئون خاص هستند، حوزه امروز جاذبه های زیادی دارد که طلبه امروز را به خود جذب کند. از این رو باید در حوزه امروز انگیزه های کسب علم با جدیت بیشتری مورد توجه قرار گیرد.

 

فارغ از تأکیدی که بر انگیزه های تحصیل علم در حوزه های علمیه داشتید، در مقام مقایسه حوزه های علمیه دیروز و امروز، چه وجوه دیگری قابل شناسایی است؟  

*حوزه علمیه در گذشته کاملاً مستقل از حکومت بود و به رغم اینکه برخی از استادان یا بزرگان آن کاملاً با حکومت تقابل داشتند ولی به لحاظ فعالیت علمی و تدریس کاملاً آزاد بودند و در حوزه با محدودیت مواجه نمی شدند. در واقع، شرایط سیاسی حوزه چندان بر پژوهش های علمی آن تأثیرگذار نبود. امروز نیز باید سعی مان بر حفظ این روند باشد و بزرگان و استادان بکوشند مباحث علمی را در اولویت خود قرار دهند و اگر نقطه نظری انتقادی در روند کلی کشور دارند حتی در مباحث فقهی، آنها را مطرح کنند. متأسفانه در چند دهه اخیر، چندان آثار فقهی و پژوهشی انتقادی منتشر نشده است. در حالی که ارتباطات شفاهی گواه بر دیدگاه های متنوع، متکثر و بعضاً انتقادی دارد. چند وقت پیش به من اطلاع دادند مقاله تحقیقی بنده با عنوان «موضع آیت الله بروجردی درباره حکومت در عصر غیبت» با اینکه به لحاظ رتبه علمی با بالاترین امتیاز پذیرفته شده بود از یک همایش رسمی حوزه حذف شده است چون با شرایط موجود مناسب دیده نشده بود!!

 

بتازگی رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای، مطرح فرموده اند که «حوزه باید انقلابی بماند»، آیا در این باره نگرانی وجود دارد که این امر مورد تأکید ایشان قرار گرفته است؟ دلیل این نگرانی چیست؟

*بله، به نظر بنده نگرانی جدی است. قبل از پیروزی انقلاب در حوزه دو تفکر بود؛ انقلابی و غیرانقلابی (ما در حوزه جریان ضد انقلابی به شکل جدی نداشته ایم). در دوره انقلاب و پس از پیروزی انقلاب، جریان اول غالب بود ولی باید مراقب باشیم که این جریان در حوزه بتدریج تضعیف نشود. البته این تغییر و جابه جایی مهم علت دارد. یک علت، برخوردهای غیراخلاقی با عده ای از بزرگان حوزه بود که در اینجا نمی توان شرح داد ولی کافی است که اشاره کنم در نماز جمعه قم به شخصیت بزرگواری مانند آیت الله جوادی آملی یا آیت الله امینی اهانت شد و متأسفانه انقلابیون اصیل با آن برخورد نکردند. از این نمونه ها در سال های اخیر در قم زیاد اتفاق افتاده است. نتیجه این رویه، کناره گیری حوزویان اهل فکر و اندیشه از آن جریان است. علت دیگر این تغییر آن است که در سال های اخیر چنین القا شده است که انقلاب یعنی همین متصدیانی در قوای سه گانه حضور دارند و انتقاد از مثلاً آقای احمدی نژاد یعنی رویگردانی از انقلاب و البته علمای باسابقه ای که این رویکرد را نداشتند و مورد بی مهری قرار گرفتند.

در شرایط کنونی، تنها راه انقلابی بودن حوزه آن است که بزرگانی که سمبل علم و تقوا و اخلاص اند و البته به آرمان های امام خمینی(ره) نیز وفا دارند، در جایگاه شایسته خود قرار گیرند. به نظر بنده ظواهر انقلابی در حوزه بخصوص در سطح مدارس ابتدایی به شکل قوی ظهور و بروز دارد ولی باید سعی کنیم این جریان در سطوح بالاتر و لایه های عمیق تر تضعیف نشود. نگرانی بیشتر مربوط به عدم اهتمام جدی و در سطح گسترده نسبت به مبانی فقهی حضرت امام(ره) است که برای فرزندان فکری امام(ره) نگران کننده است. این ها همه تفاوت حوزه امروز با حوزه دیروز است.

 


نظرات کاربران