در حال بارگذاری ...

آزاداندیشی؛ غرامتها و غنیمتها

گزارشی از سخنرانی در انجمن اندیشه و قلم

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا، این استاد دروس خارج فقه حوزه علمیه قم در نشست هم اندیشی جمعی از روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای، با طرح این سؤال که «آیا قرآن برای فکر و اندیشه ارزش قائل است؟»، گفت: شاید پاسخ به این سؤال در وهله نخست، روشن و واضح بنماید ولی باید بدانیم که پذیرفتن جایگاه اندیشه و فکر، مستلزم لوازمی است که گاهی این ملزومات برای برخی سنگین و گران است.

وی توضیح داد: برخی معتقدند که ما اندیشه را می خواهیم ولی آن اندیشه ای، اندیشه ا ست که ما می گوییم و دیگر اندیشه ها، اندیشه نیست؛ حال آنکه، اگر ارزش اندیشه را پذیرفتیم، اندیشه قابلیت مرزبندی ندارد و نمی توانیم بگوییم که یکی اندیشه است و دیگری، اندیشه نیست.

سروش محلاتی با بیان اینکه «پذیرش فکر کردن، ذاتا با نوعی پذیرش تنوع و تکثر همراه است»، در توضیح گفت: فرد وقتی فکر می کند نمی تواند نتایج اندیشه و فکر خود را از قبل مشخص کند. اگر نتیجه از پیش مشخص باشد، دیگر فکر نیست. فکر، عملیات و تلاشی است که نمی توان نتیجه آن را از قبل معلوم کرد.

وی با بیان اینکه «فکر کردن برخلاف آنچه برخی می گویند، کار پرمخاطره ای است»، تأکید کرد: دعوت به فکر کردن، پذیرش مخاطرات آن است.

 

سروش محلاتی در ادامه سخنان خود، با اشاره به آیات 18 و 19 سوره زمر که می فرماید «فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»، گفت: این آیه حامل یک بشارت الهی است که پیامبر ابلاغ کننده آن است. خداوند در این آیه به افرادی با شرایط خاص بشارت می دهد.

وی در تشریح ویژگی ها و شرایط مشمولان این بشارت خداوند اظهار کرد: این بشارت در وهله اول به بندگان خداوند است. تعبیر «عباد» از نظر قرآن یک تعبیر خاص و ملاطفت آمیز است. هر وقت خداوند می خواهد به کسی ارج نهد و او را به خود منسوب کند، از این تعبیر برایش استفاده می کند؛ مانند نسبت عبد به جناب خضر، نسبت عبد به رسول اکرم در سوره اسرا و همچنین نسبت عبد برای صاحبان نفس مطمئنه در سوره فجر.

به گفته سروش محلاتی، خداوند در این آیات از سوره زمر نیز، با به کار بردن تعبیر عباد برای اهل اندیشه و فکر، به آنها شرافت و کرامت خاصی داده است.

وی با اشاره به ادامه آیه که می فرماید «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ...»، از تفاوت میان سماع و استماع سخن گفت و افزود: استماع شنیدن توأم با فکر و تأمل است اما باید دید که در این آیه سخن از استماع چه چیزی است؟ باید پرسید چرا خداوند نفرموده است که بشارت باد بر کسی که سخن من، یا قرآن، یا سخن نبی یا حتی سخن حق را گوش دهد؟ چرا خداوند از قول مطلق سخن گفته است و به کسانی که قول را بشنوند و در آن تأمل کنند، بشارت داده است؟

این پژوهشگر دینی در پاسخ اظهار کرد: فرض قرآن در این آیه بر این است که ما می خواهیم با شنیدن اقوال، به قول حق برسیم و برای چنین کسی نمی توان این پیش فرض را گذاشت که فقط قول حق را گوش کن.

سروش محلاتی به فراز دیگر این آیات اشاره کرد که می فرماید «.... فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ...» و اضافه کرد: استفاده از تعبیر احسن نشان می دهد که در شنیدن قول، تنوع و تکثر پذیرفته شده است و از این روست، که انتخاب احسن در آن وجود دارد و الا اگر یک سخن بود، اتباع احسن معنا نداشت.

وی همچنین با اشاره به اینکه «بیان و منطق قرآن نشان می دهد خداوند به نتیجه چندان کاری ندارد و نفس ورود به این مسیر، بخشی از همان نتیجه است»، گفت: طبق این آیه، کسانی که وارد مسیر اندیشه و فکر برای تبعیت از احسن می شوند، مشمول هدایت الهی هستند.

سروش محلاتی با بیان اینکه «هدایت مراتب مختلف دارد»، ادامه داد: در این تعریف قرآنی، همین که فرد برای انتخاب بهترین، وارد تلاش فکر کردن و اندیشیدن می شود، مرتبه ای از هدایت شامل حالش شده است و از اولوالالباب است.

محرومان از بشارت خداوند چه کسانی هستند؟

وی با اشاره به ویژگی های کسانی که مشمول بشارت این آیه نیستند، این افراد را اینگونه برشمرد: 1- کسانی که حاضر به استماع قول نیستند. 2- کسانی که می شنوند ولی آمادگی دوری از تقلید و جزم اندیشی را ندارند. 3- کسانی که می شنوند و اهل تقلید هم نیستند ولی به خاطر استضعاف فکری، قدرت تحلیل ندارند. 4- کسانی که به حقیقت می رسند ولی اهل تبعیت و ملتزم شدن عملی نیستند.

استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم درباره گروه نخست اظهار کرد: کسانی که یک فکر و عقیده را پذیرفته اند و می گویند غیر از این نیست و برخوردشان با سخن دیگران این است که انگشت در گوش فرو برند تا سخن دیگری را نشنوند، مشمول بشارت خداوند نیستند. باید جرأت شنیدن داشت.

وی بزرگترین سانسور را این دانست که شخص، خود را در معرض سانسور قرار دهد و گفت: دعوت انبیا این است که در گام نخست، انسان جسارت داشته باشد و به خودش حق بدهد که حرف دیگران را بشنود.

وی با اشاره به کسانی که در برابر سخن نوح نبی، انگشت در گوش فرو می بردند، گفت: در زمانه ما هم کم نیستند کسانی که برخوردشان با سخن دیگران «جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ» است.

سروش محلاتی درباره دومین گروه محروم از این بشارت الهی اظهار کرد: وقتی انسان حاضر می شود بشنود باید آمادگی داشته باشد از تقلید فاصله بگیرد والا اگر کسی جزم اندیش باشد و در تبعیت از اجداد، حزب و طبقه مانده باشد، شنیدن چه فایده ای می تواند داشته باشد؟ چنین فردی، همه را از قبل محکوم می داند پس بهتر است نشنود چراکه شنیدن در این آیه برای انتخاب احسن است.

قرآن، اقامه برهان و صداقت را لازم و ملزوم می داند

 
 

سروش محلاتی، گروه سوم را نیز کسانی دانست که به دلیل استضعاف فکری، قدرت تجزیه و تحلیل ندارند و گفت: یکی از گرفتاری های بشر این است که انسان به جای اینکه تابع برهان و دلیل باشد، بر گمانه ، حدس و تخمین ها اتکا دارد. چنین افرادی، حاضر به شنیدن و تأمل هستند ولی شیوه تأمل را نمی دانند.

وی در این باره افزود: یکی از امتیازات قرآن این است که مرتب بر اقامه برهان و ارائه دلیل تأکید دارد و از نگاه قرآن، اتفاقا بیان برهان، با صداقت ملازمت دارد. یعنی کسانی که برهان اقامه نمی کنند از نظر قرآن صادق نیستند؛ «قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین».

سروش محلاتی با بیان اینکه «یکی از آفات رسانه ها در زمانه ما این است که انسان را به فضای گمانه زنی ها می برد»، گفت: رسانه ها امروز ما را بمباران اطلاعات می کنند و بر این اساس، انسان عصر حاضر سطحی شده و به باورهایی می رسد که مشخص نیست اساس آن چیست. انسان امروز تصور می کند خیلی می داند ولی گاهی خیلی کم می فهمد و معیارهای روشنی برای صدق و کذب اطلاعاتی که به او رسیده ندارد.

وی در بیان چهارمین گروه محرومان از بشارت الهی نیز گفت: بعد از اینکه انسان روح تقلید را هم کنار گذاشت، مسئله بعدی تبعیت است. در بسیاری موارد، انسان حقیقت را می فهمد و بهترین را می داند ولی در مرحله ملتزم شدن مشکل دارد. عقل، حقیقت را پذیرفته ولی دل نپذیرفته است یا در عمل حاضر نیست به آن تمکین کند. عمل کردن، کار سخت و دشواری است.

گاهی عمل به حقیقت، با انکار گذشته خود و به خطر افتادن موقعیت فعلی همراه است

سروش محلاتی، جهل را انکار بعد از علم خواند و گفت: فهم و علم اگر پذیرفته شده و به عمل درآید، گاهی می تواند موقعیت فرد را به خطر بیندازد یا لازم باشد که فرد گذشته خود را انکار کند و زندگی خود را دستخوش تغییر کند. از این روست که انسان گاهی حاضر به التزام به آنچه می فهمد نیست.
زندگی فکری را جدی نمی گیریم

سروش محلاتی در بخش پایانی سخنان خود تصریح کرد: آنچه قرآن معیار قرار داده است با آنچه ما در آن هستیم، فاصله بسیاری دارد. ما زندگی فکری را اصلا جدی نمی گیریم. ما از فکر کردن نگرانیم. هم خودمان از فکر کردن نگرانیم و هم حکومت از فکر کردن ما نگران است.

وی افزود: برخی نگران اند که اگر مردم فکر کنند، ایمانشان آسیب ببیند و سؤال برایشان مطرح شود یا دچار شک شوند. پس بهتر است که کمتر فکر کنند.


چرا یکی امتیاز شنیدن همه اقوال را داشته باشد و دیگران نداشته باشند؟

سروش محلاتی با طرح این پرسش که « آنان که چنین اعتقادی دارند، با این آیات قرآن چه مواجهه ای دارند و این آیات را چگونه تفسیر می کنند؟»، گفت: در یکی از تفسیرها تأکید دارد که موضوع بحث آیه، سخنان و اقوالی است که امید هدایت در آنها وجود دارد و در این باره می گوید که هرگاه بعد از بررسی و دقت ثابت شود که فلان کتاب گمراه کننده است دیگر از موضوع این آیه خارج می شود و باید آن را به عنوان یک ماده سمی از دسترس این و آن خارج کرد.

این پژوهشگر دینی در برابر این نگاه گفت: سؤال اینجاست که این گمراه کننده بودن فلان سخن یا فلان کتاب، برای چه کسی باید اثبات شود؟ آیا کسی می تواند فهم دیگران را در طول فهم خود بداند؟ اگر برای کسی گمراه کننده بودن کتابی اثبات شود، فهم او برای دیگران چقدر اعتبار دارد؟ و دیگر اینکه، چرا یکی امتیاز شنیدن همه اقوال را داشته باشد و دیگران نداشته باشند؟


نظرات کاربران