روند شبیه سازی حوزه
روند شبیه سازی حوزه
اعمال نظر در امور حوزه علمیه به دو شکل اتفاق می افتد؛ به صورت مستقیم و غیرمستقیم. به صورت مستقیم آن است که برای تاثیرگذاری بر فعالیت های علمی، تبلیغی یا سیاسی حوزه، با اهرم های اقتصادی یا سیاسی، آن را محدود و کنترل و در جهت دلخواه آن را هدایت می کنند. این نوع دخالت ها به دلیل آنکه علنی و آشکار است، به سرعت، با عکس العمل حوزویان و به خصوص زعمای حوزه مواجه می شود و برای اعمال کنندگان این روش، هزینه زیادی دارد. از این رو آنها ترجیح می دهند کمتر از این روش استفاده کنند و چنین وانمود می کنند که حوزه برای اقدامات خود، از آزادی و استقلال کامل برخوردار است.برعکس، اعمال نظر غیرمستقیم، در حالی که موثرتر است، هزینه کمتری برای آنان دارد. نمونه دخالت غیرمستقیم، تاسیس نهادهای موازی با حوزه است. این نهادها در حالی که در قلمرو آموزش و پژوهش، به همان فعالیت های مرسوم حوزوی می پردازند، ولی تحت پوشش حوزه و مرجعیت قرار ندارند. در این نهادها طلبه و روحانی ای پرورش داده می شود که بر اساس برنامه آموزشی متفاوت با حوزه تحصیل کرده و از بودجه دولتی برای او هزینه شده و در حوزه رشد نکرده است اما در جامعه و حکومت نقش «روحانی و عالم دینی» پیدا می کند. در زمان طاغوت، پس از آنکه رژیم، تلاش خود را برای به دست گرفتن امور حوزه و اعمال نفوذ بر آن، ناموفق دید و از اینکه «حوزه» را مانند «الازهر» به یک نهاد دولتی تبدیل کند، مایوس شد، به «بدیل سازی و مشابه سازی» برای حوزه روی آورد تا با تربیت روحانیونی مطابق با اهداف خود، به سازماندهی جریانی به موازات جریان «روحانیت اصیل» دست یابد. براساس این طرح، درصدد تاسیس «موسسه وعظ و تبلیغ» برآمد تا با کمک عناصری از قبیل تقی زاده، صدرالاشراف، میرزا خلیل کمره ای و راشد، بتواند افرادی را برای به دست گرفتن «تبلیغ دینی» تربیت کند و به تدریج زمام امور تبلیغی را از دست حوزویان و مراجع تقلید، خارج کند. این طرح در آن دوره، در چند مرحله، مطرح و هر بار با عکس العمل شدید مراجع مواجه شد. امام خمینی(ره) در اردیبهشت سال 1343 در سخنرانی خود نسبت به تاسیس «دانشگاه اسلامی» توسط دولت، اعتراض کرد. اعتراض امام به دولت این بود که اگر شما دلسوز اسلام هستید، پس چرا با همین حوزه که در حقیقت دانشگاه اسلامی است، مخالفت می کنید و هر روز برای آن ایجاد مزاحمت می نمایید؟! به علاوه این اقدام، دخالت در کار روحانیت و دیانت است و ما هرگز اجازه چنین دخالتی را نخواهیم داد: « می خواهند آقایان- خنده دارد واقعا- دانشگاه اسلامی تاسیس کنند، شنیده ام چندین میلیون هم بودجه برایش درست کرده اند! شما اگر برای اسلام دلسوز هستید، این دانشگاه ما آنجاست چرا خرابش می کنید؟... اینها می خواهند که اسلام و مسلمین و علمای اسلام را تحت وزارت فرهنگ قرار بدهند، غلط می کند آن وزارت فرهنگی که دخالت در امر دیانت و اسلام بکند. » با پیروزی انقلاب اسلامی و در سایه زعامت مرجعیت و به ویژه رهبری حضرت امام خمینی، این خیال های خام، پایان پذیرفت و نقش منحصر به فرد و یگانه حوزه، در تربیت عالمان دینی و اداره تبلیغات مذهبی، مورد اذعان قرار گرفت. در عین حال از همان سال های نخست جمهوری اسلامی، عده ای از علمای دین و رجال حکومت، بر این عقیده بودند که در عرصه تبلیغات بین المللی و در جهت تامین کادر فرهنگی سفارتخانه های جمهوری اسلامی در خارج از کشور، نیاز به نیروهای آگاهی است که علاوه بر اطلاعات دینی، از دانش های دیگری نیز برخوردار باشند و چون در حوزه امکانات لازم برای پرورش چنین نیروهایی وجود ندارد، از این رو باید به تاسیس دانشگاهی به این منظور اقدام کرد. «جامعه الصادق» و برخی دیگر از موسسات آموزشی با اینگونه اهداف تاسیس شدند. از سوی دیگر در حوزه قم هم، با استناد به همین استدلال، برخی نهادهای آموزشی و پژوهشی که وابسته به دولت بودند یا حداقل جدای از سیستم حوزوی عمل می کردند و تحت اشراف مراجع تقلید قرار نمی گرفتند، تاسیس شدند و جدای از نظام حوزه به تربیت طلبه رو آوردند. نتیجه این اعمال نظرات و راه اندازی موسسات موازی با حوزه آن است که اکنون:1 - روحانیونی وجود دارند که اساسا در حوزه تربیت نشده اند، ولی این نهادهای موازی با آموزش آنها، ایشان را به عنوان «روحانی» تربیت کرده اند که سابقه حوزوی ندارند.2 - به دلیل آنکه دولت و نهادهای وابسته به آن، دارای چنین موسساتی هستند، از این رو می تواند بی نیاز از حوزه عمل کرده و برای بالاترین سطح مدیریت سازمان های فرهنگی و تبلیغی، مانند سازمان تبلیغات اسلامی یا سازمان ملی جوانان، از همین تولیدات خود استفاده کند. این موضوع در آینده گسترش بیشتری پیدا می کند.3 - وابستگی مالی و مدیریتی موسسات پژوهشی حوزه به حکومت، عموم پژوهش های حوزه را در جهت مطالبات دولت، سوق داده و طبق نیاز و خواست آنها شکل می دهد. اینک اغلب موسسات پژوهشی حوزه که فعالیت های گسترده پژوهشی دارند، از بودجه دولتی هزینه می کنند که با این رویه در نهایت، استقلال پژوهش و حریت پژوهشگر، مخدوش می شود.4 - روحانیونی که در این نهادهای موازی فعالیت علمی یا اجرایی دارند، به ناچار مواضع سیاسی خود را با مقامات دولتی، تنظیم می کنند. بی جهت نیست که وقتی مراجع معظم تقلید با صراحت در برابر برخی اقدامات دولتمردان موضع گیری و انتقاد می کنند، این نسل حوزوی- که اتفاقا به عنوان روشنفکران حوزه هم شناخته شده اند- کمترین همراهی را با مراجع دارند و نگاهشان آنچنان به «فیضیه» نیست.