در حال بارگذاری ...

خطر نفوذی ها

(سخنرانی در همایش منشور روحانیت)

خطر نفوذی ها

(سخنرانی در همایش منشور روحانیت)

سایت جماران : همایش منشور روحانیت با عنوان "روحانیت، نگرش ها و نگارش ها" توسط موسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی(س) در قم به مناسبت بیست و دومین سالگرد انتشار پیام حضرت امام خمینی(ره) به حوزه ها و روحانیون، در روز  دوم اسفند 1389برگزار شد. در بخشی از این همایش میزگرد علمی با حضور حجج اسلام "حمید پارسانیا"، "رضا مختاری" و "محمد سروش محلاتی" با محوریت تحلیل منشور روحانیت برگزار گردید. دکترعبدالوهاب فراتی نیز دبیر علمی میزگرد بودند.

 

    بسم الله الرحمن الرحیم مجموعه این پیام اگر مرور بشود انسان به این نتیجه می رسد، که دغدغه هایی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه نسبت به آینده روحانیت دارند و تلاش شده که در لابلای این پیام این دغدغه ها و نگرانی ها مطرح بشود. به تعبیر دیگر این پیام، یک سند آسیب شناسی برای روحانیت تلقی می شود. البته برای اینکه این آسیب شناسی صورت بگیرد مقدماتی را حضرت امام مطرح فرموده اند از قبیل خدمات روحانیت و سوابق روحانیت و جایگاه روحانیت، چون اگر ما توجه به جایگاه روحانیت و اصالت روحانیت نداشته باشیم بحث آسیب شناسی مورد پیدا نمی کند. برای اینکه نشان بدهیم که موضوع آسیب ها چقدر اهمیت دارد ،باید جایگاه روحانیت تبیین بشود که ابتدا تبیین شده و بعد دغدغه هائی که نسبت به آینده روحانیت وجود دارد،حضرت امام مطرح فرمودند. حالا  نسبت به خصوص آسیب ها هم بعضی از نکات به نظرم می رسد که از نظر امام اولویت داشته است. ولی نگاه من به مجموعه پیام نگاه آسیب شناسی است.

    بنده وقتی این پیام را می خوانم می بینم حضرت امام چند بار در فواصل مختلف در بندهای مختلف، بحثی را مطرح فرمودند تحت عنوان«نفوذ»، نفوذ در روحانیت، نفوذ در جایگاه حوزه های علمیه و هشدار به روحانیون که خطر «نفوذ» را جدی بگیرید. به نظر من این کلیدی است برای ورود به پیام حضرت امام. البته نکات خیلی زیاد است در این پیام ولی حالا این هم یک زاویه ای برای ورود است. به خصوص که در غیر این پیام هم جاهائی که حضرت امام در بحث روحانیت، حوزه و مرجعیت وارد شدند مسئله «نفوذ» را مطرح کردند. به عنوان نمونه در وصیتنامه شان با عنایت مسئله «نفوذ» مطرح شده است. در پیامی که در هنگام تاسیس مجلس خبرگان رهبری دارند بحث «نفوذ» را مطرح کردند. در ملاقاتی که با شورای مدیریت دارند بحث «نفوذ» را مطرح کردند. در مهم ترین مواردی که حضرت امام درباره حوزه و روحانیت اظهار نظر کردند حضرت امام انگشت روی مسئله «نفوذ» گذاشتند. حالا تلقی حضرت امام از این مسئله «نفوذ» چیست؟ و «نفوذی» را چه کسی می دانند؟و مقصودشان از نفوذ، نفوذ فیزیکی است؟ یعنی دشمن افرادی را انتخاب می کند و می فرستد در حوزه یا نفوذ یک جریانات فکری و اجتماعی است که حوزه را تسخیر می کنند و به دست می گیرند؟ یا اعم از این ها هست؟ و بعد راه مقابله با این خطر را حضرت امام چه می دانند بالأخره؟ هم خطر را ابتدائاً از منظر حضرت امام تقریر می کنم و می خوانم و هم بعد آن وقت شکل برخورد با این خطر را.

     اما در خود این پیام چند مورد مسئله نفوذ مطرح شده : مورد اول این است که فرموده اند استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه ها مأیوس شد دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد راه های نفوذ تقویت گردید. امام ابتدا دو راه را در عرض هم مطرح کردند تهدید و ارعاب و نفوذ، بعد یک ترتیب زمانی بین این ها قرار دادند که ابتدا تهدید و ارعاب بود که جواب نداد، به نفوذ روی آوردند. که اگر بخواهیم این را از نظر مقطع زمانی با تاریخ خودمان انطباق بدهیم قاعدتاً آن انطباق بر دوره تهدید و ارعاب فشارهای دوره رضاخانی بیشتر پیدا می کند و بعد آن راه دوم که راه نفوذ باشد برایاقداماتی است که در زمان پهلوی دوم بیشتر اتفاق افتاده که دیگر روحانیت به حسب ظاهر خب مشکلی نداشته و امام معتقد هستند که راه دوم مؤثر واقع شد. راه اول تأثیر چندانی نداشت ولی راه دوم مؤثر واقع شد. حالا این نفوذ چیست واقعاً؟ که با این اشارات می شود فهمید که بر چه زمانی هم انطباق پیدا می کند . ظاهراً ازفرمایشات حضرت امام این طور می شود استفاده کرد که امام درباره نفوذ دو شکل از نفوذ را مورد نظر قرار می دهند یک نفوذ فیزیکی که جریانات مخالف روحانیت افرادی را انتخاب می کنند و می فرستند و اینجا مشغول به تحصیل می شوند و در آینده به یک جایگاهی می رسند این را حضرت امام فرمودند به صراحت، در دیدار با شورای مدیریت در 5/11/65 مرحوم آیت الله فاضل و بزرگان دیگری که آن موقع در شورا بودند فرمودندکه:

«و اگر- خداى نخواسته- در حوزه علمیه فسادى به وجود آید- ولو در دراز مدت- در سرتاسر ایران آن فساد پیدا مى‏شود و آنها که همیشه در فکر بوده‏اند که در حوزه علمیه نفوذ کنند، به همین خاطر است. نفوذ آنها، نفوذ ظاهرى نیست که معلوم باشد فلان آقا نفوذى است. چه بسا بیشتر از شما اظهار دیانت بکند، مع ذلک، در موقع مناسب کارش را انجام دهد. اینها از مشکلات حوزه است.»(صحیفه امام،ج‏20، ص190)

    اصل صحبت حضرت امام با شورای مدیریت خیلی کوتاه است یعنی یک صفحه صحیفه امام هم نمی شود که عمده اش روی همین است که برای نفوذ باید یک فکری کرد و از مشکلات روحانیت است. در همان زمان ها تقریباً حضرت امام وصیت نامه خودشان را که می نوشتند به همین مسئله پرداختند در وصیتنامه است که در این زمان مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بسته اند و یکی از راه های با اهمیت برای مقصد شوم آنان نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه های علمیه است که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه ها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش های انحرافی است و خطر بسیار عظیم. آن هم با تعبیراتی که حضرت امام عنایت دارند و این واژه ها را انتخاب می کنند:

«خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه‏ها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافى است و خطر بسیار عظیم آن در درازمدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهى بر علوم اسلامى و جا زدن خود را در بین توده‏ها و قشرهاى مردم پاکدل و علاقه مند نمودن آنان را به خویش و ضربه مهلک زدن به حوزه‏هاى اسلامى و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب مى‏باشد.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 425)

     این خطری است که امام به صورت جدی می بینند؛ هم بزرگ می شمارند و هم اینکه در وصیت نامه خودشان که حالا برای عموم مردم است یک همچنین مسائلی را بازگو می کنند که شخص عادتاً انگیزه ای برای اینکه این نوع از مسائل داخلی روحانیت را به این شکل شفاف برملا کند ندارد و می داند که در آینده این ها به گوش همه مردم می رسد  که خطر بسیار بزرگ این است که شیادانی می آیند به مقامات عالی برسند و همه چیز را بدست بگیرند بعد می فرمایند لازم است که در این مورد اقدام بشود واین طور ایشان نظرشان این بوده:

«و از همه لازمتر حوزه‏هاى علمیه است که تنظیم و تصفیه آن با مدرسین محترم و افاضل سابقه‏ دار است با تأیید مراجع وقت‏.» (صحیفه امام، ج‏21 ،ص 425)

    راه را هم امام نشان دادند برای اینکه یک همچنین نفوذی اتفاق نیفتد "مدرسین محترم و افاضل سابقه دار با تأیید مراجع وقت". این قیودی که حضرت امام گذاشتند چند نکته از آن استفاده می شود : یکی مطرح کردن مدرسین به جای نهادهای بیرون حوزه. امام می توانستند بفرمایند برای اینکه نفوذ اتفاق نیفتد نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی بیایند حوزه را تحت پوشش قرار بدهند و جلوی این خطر را بگیرند. این یک راه است که الان هم این برای بعضی ها مطرح است. این را احاله به نهادهای بیرون حوزه ندادند در درون حوزه این کار باید توسط خود حوزه، خود علماء انجام بگیرد و مدرسین و بعد اضافه کردن نظارت مراجع. هیچ نهاد بیرون حوزوی را در اینجا حضرت امام دخیل قرار ندادند. امر حوزه توسط خود حوزه باید اصلاح بشود و حوزه را هم امام خودشان فرمودند که کی ها هستند دیگر احتیاجی به تطبیق و توضیح ندارد؛ فرمودند مدرسین محترم با تأیید مراجع وقت. آن راهی که فعلاً در این جهت حضرت امام مطرح فرمودند. نکته دیگری که در فرمایشات حضرت امام مطرح هست مسئله ای است که در همان پیام به مجلس خبرگان رهبری در هنگام تأسیس مطرح کردند که یک قسمتی از آن توصیه ای به رهبر محترم آتیه یا شورای رهبری است با این تعبیری که حضرت امام دارند:

«و باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هرکس چشم طمع به شما دوخته‏اند، و با اشخاص منحرفِ نفوذى در بیوت شما، با چهره ‏هاى صددرصد اسلامى و انقلابى، ممکن است خداى نخواسته فاجعه به بار آورند، و با یک عمل انحرافى نظام را به انحراف کشانند، و با دست شما به اسلام و جمهورى اسلامى سیلى زنند. اللَّه، اللَّه، در انتخاب اصحاب خود.» (صحیفه امام،ج‏18، ص: 7)

    باز امام خطری را که احساس می کنند برای نظام، خطر از راه نفوذ است آن هم از راه چهره های صددرصد اسلامی. این خطر این قدر از نظر امام مهم است که در همان آخرین تنفیذی که برای ریاست جمهوری داشتند مجدداً این بحث را مطرح کردند که مجال نیست عبارتی را که در این زمینه حضرت امام در آن پیام تنفیذ دارند برای شما بخوانم. حالا امام چه کسی را نفوذی می داند؟ بعضی از مواقع امام مصداقاً مشخص فرموده اند، انگشت گذاشته اند روی مصادیق. برخی از موارد هم یک ضوابطی برای نفوذ و نفوذی ها، یک مشخصه هائی را روشن فرمودند. آنجا که انگشت گذاشته اند به صورت مصداقی هشدار دادند مثلاً از همان نامه های آخر عمر حضرت امام هست که به شورای نگهبان نوشته اند. تعبیر امام این است به فقهای شورای نگهبان:«حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ای ها همه چیزتان را نابود کرده اند.»(صحیفه امام، ج21،ص613،چاپ1389) خب این قصه، قصه نفوذ است دیگه. خود حضرت امام این افراد شورای نگهبان را انتخاب کردند بارها هم فرموده اند که این ها مورد اعتماد من هستند، درست. اما خطر وجود دارد یا خطر وجود ندارد؟ اینکه خطر اتفاق افتاده یا نیفتاده این مطرح نیست، آنچه مطرح است این است که حضرت امام توجه به خطر دارند می دهند و لو اینکه ما بگوئیم چنین خطری اتفاق نیفتاده ولی زمینه این خطر را امام دیدند که فرمودند جمع کنید حواستان را که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجیته ای ها همه چیزتان را نابود کردند. توی این پیام هم مسئله متحجرین هست، مسئله مقدس نماها هست، طرفداران جدائی دین از سیاست و خیلی ها مطرح هستند ولی همه این ها را حضرت امام به عنوان نفوذی تلقی می کنند. مجموعه روحانیت وقتی مطرح می شود، مجموعه حوزه وقتی مطرح می شود این ها را نفوذ تلقی می کنند. واقعا مسئله نفوذی که حضرت امام مطرح می کنند با این شدت و حدت علاج دارد یا علاج ندارد؟ نفوذ علاجی دارد یا ندارد؟ یک مسئله این است که تا وقتی که تصمیم گیری و تشخیص، إحاله به افراد داده بشود و پای فرد باشد قهراً نفوذ دادن افراد برای نزدیک شدن بر یک فرد و تأثیرگذاری بر فرد و حتی یک فرد را کاملاً در قبضه گرفتن و تحت اختیار درآوردن ظاهراً هیچ علاجی نداشته باشد این اتفاق می افتد آنچه که می تواند راه نفوذ را بگیرد این است که ما تفکرمان را از تصمیم گیری فردی به تصمیم گیری در یک نهاد که این اختیار و این تشخیص توسط افراد مختلف و گردش این افراد و این اطلاعات تا وقتی که در جامعه به صورت کامل ما نتوانیم گردش اطلاعات و اخبار را به خصوص در روحانیت تضمین بکنیم ظاهراً علاجی برای مسئله نفوذ ما نداشته باشیم این اشاره ای است ازآنچه که بنده در این زمینه به نظرم می رسد.

    اگر دوستان بخواهند در این زمینه بحث نفوذ را دنبال کنند قهراً این سؤال برایشان مطرح می شود که چرا امام ذهنشان متوجه این نکته شده؟ یعنی مسئله نفوذ را همه جا پیوسته تحلیل کردند. آیا امام یک نگاه امنیتی به مسائل داشتند که همه چیزرا با رنگ تیره و تاریک می دیدند؟ کسانی که در فضاهای امنیتی هستند معمولا چنین تلقی ای پیدا می کنند. یعنی همیشه خطر نفوذ را احساس می کنند، این است یا نه دچار توهم توطئه بودند امام؟ این ها نیست به نظر من. من فکر می کنم که همان طور که حضرت امام در همان پیام فرمودند ابتدا دشمن از طریق تهدید و ارعاب وارد شد که اشاره به زمان رضاخان است و چون جواب نداد از راه نفوذ وارد شد و تأثیر گذاشت و کار خودش را کرد.امام در این دوره نخواستند تصریح کنند. توجه پیدا کردند به دوران مرحوم آیت الله بروجردی که همه ما می دانیم که حضرت امام اعتقاد زیادی به آیت الله بروجردی داشتند و سعی و تلاش زیادی هم برای حفظ موقعیت ایشان کردند و برای تثبیت مرجعیت ایشان در صف مقدم بودند. به قول آیت الله داماد رحمة الله علیه، پدرم از ایشان نقل می کردند که ایشان فرموده بودند که اگر همه ماها یک مطلبی را به مرحوم آقای بروجردی بگوئیم و حاج آقا روح الله یک چیز دیگری بگویند، آقای بروجردی همان سخن امام، حاج آقا روح الله را قبول می کنند. امام توی این جایگاه بودند این قدر نزدیک بودند ولی بعدها دیدند همه چیز تغییر پیدا کرد و معکوس شد و آن ایده ای که امام داشتند آنگونه تحقق پیدا نکرد. خود حضرت امام این مسئله را باز نکردند، یعنی من اطلاعی ندارم در جائی این را مطرح فرموده باشند، ولی تقریباً شاگردان حضرت امام بالاتفاق این مطلب را روشن کردند و توضیح دادند که آن آرمان ها و ایده هائی که امام نسبت به آقای بروجردی و مرجعیت آقای بروجردی داشتند، بر باد رفت به خاطر مسئله نفوذ و کسانی که آمدند و نزدیک شدند آرام آرام و جلوی آن اهداف حضرت امام نسبت به بیت آقای بروجردی را گرفتند. امام در یک تجربه تاریخی به این نتیجه رسید که مشکل ما از نفوذ هست این مبتنی بر آن تحلیل های بیرونی و نگاه های امنیتی و این حرف ها نیست و بعد در همین پیام روحانیت توضیح دادند که این مسئله نفوذ چه جوری اتفاق می افتد و راه علاجش چیست که خودش جای تحلیل جداگانه ای دارد.

متن کامل این میزگرد (همراه با سخنان حجج اسلام مختاری و پارسانیا) را اینجا ببینید.


نظرات کاربران